امام نهم شیعیان حضرت جواد (ع ) در ۱۰ رجب سال ۱۹۵ هجری در مدینه به دنیا آمد.
نام نامی اش محمد معروف به جواد و تقی است . القاب دیگری مانند : رضی و متقی نیز داشته ، ولی تقی از همه معروفتر می باشد . مادر گرامی اش سبیکه یا خیزران است که این دو نام در تاریخ زندگی آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقی (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا علیه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال یافت . مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد . " از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی دایمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد .
رنجهای دایمی که امام جواد (ع ) از ناحیه این مأمور خانگی برده است ، در تاریخ معروف است " . از روشهایی که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار می بست ، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسی می خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نیز چنین روشی را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سنی از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمی دانست که مقام ولایت و امامت که موهبتی است الهی ، بستگی به کمی و زیادی سالهای عمر ندارد .
باری ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره ای که فرقه های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در میدان رشد و نمو یافته بودند و دانشمندان بزرگی در این دوران ، زندگی می کردند و علوم و فنون سایر ملتها پیشرفت نموده و کتابهای زیادی به زبان عربی ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمی سن وارد بحثهای علمی گردید و با سرمایه خدایی امامت که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی مایه گرفته بود ، احکام اسلامی را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعلیم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسیاری پاسخ گفت .
برای نمونه ، یکی از مناظره های ( = احتجاجات ) حضرت امام محمد تقی (ع ) را در زیر نقل می کنیم : " عیاشی در تفسیر خود از ذرقان که همنشین و دوست احمد بن ابی دؤاد بود ، نقل می کند که ذرقان گفت : روزی دوستش ( ابن ابی دؤاد ) از دربار معتصم عباسی برگشت و بسیار گرفته و پریشان حال به نظر رسید . گفتم : چه شده است که امروز این چنین ناراحتی ؟ گفت : در حضور خلیفه و ابوجعفر فرزند علی بن موسی الرضا جریانی پیش آمد که مایه شرمساری و خواری ما گردید . گفتم : چگونه ؟ گفت : سارقی را به حضور خلیفه آورده بودند که سرقتش آشکار و دزد اقرار به دزدی کرده بود . خلیفه طریقه اجرای حد و قصاص را پرسید . عده ای از فقها حاضر بودند ، خلیفه دستور داد بقیه فقیهان را نیز حاضر کردند ، و محمد بن علی الرضا را هم خواست .
خلیفه از ما پرسید : حد اسلامی چگونه باید جاری شود ؟ من گفتم : از مچ دست باید قطع گردد . خلیفه گفت : به چه دلیل ؟ گفتم : به دلیل آنکه دست شامل انگشتان و کف دست تا مچ دست است ، و در قرآن کریم در آیه تیمم آمده است : فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم . بسیاری از فقیهان حاضر در جلسه گفته مرا تصدیق کردند . یک دسته از علماء گفتند : باید دست را از مرفق برید . خلیفه پرسید : به چه دلیل ؟ گفتند : به دلیل آیه وضو که در قرآن کریم آمده است : ... و ایدیکم الی المرافق . و این آیه نشان می دهد که دست دزد را باید از مرفق برید . دسته دیگر گفتند : دست را از شانه باید برید چون دست شامل تمام این اجزاء می شود . و چون بحث و اختلاف پیش آمد ، خلیفه روی به حضرت ابوجعفر محمد بن علی کرد و گفت : یا اباجعفر ، شما در این مسأله چه می گویید ؟ آن حضرت فرمود : علمای شما در این باره سخن گفتند . من را از بیان مطلب معذور بدار .
خلیفه گفت : به خدا سوگند که شما هم باید نظر خود را بیان کنید . حضرت جواد فرمود : اکنون که من را سوگند می دهی پاسخ آن را می گویم . این مطالبی که علمای اهل سنت درباره حد دزدی بیان کردند خطاست . حد صحیح اسلامی آن است که باید انگشتان دست را غیر از انگشت ابهام قطع کرد . خلیفه پرسید : چرا ؟ امام (ع ) فرمود : زیرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود باید بر هفت عضو از بدن انجام شود : پیشانی ، دو کف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه یا مرفق یا مچ قطع کنند برای سجده حق تعالی محلی باقی نمی ماند ، و در قرآن کریم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس کسی نباید آنها را ببرد . معتصم از این حکم الهی و منطقی بسیار مسرور شد ، و آن را تصدیق کرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حکم حضرت جواد (ع ) قطع کردند . ذرقان می گوید : ابن ابی دؤاد سخت پریشان شده بود ، که چرا نظر او در محضر خلیفه رد شده است .
سه روز پس از این جریان نزد معتصم رفت و گفت : یا امیرالمؤمنین ، آمده ام تو را نصیحتی کنم و این نصحیت را به شکرانه محبتی که نسبت به ما داری می گویم . معتصم گفت : بگو . ابن ابی دؤاد گفت : وقتی مجلسی از فقها و علما تشکیل می دهی تا یک مسأله یا مسائلی را در آنجا مطرح کنی ، همه بزرگان کشوری و لشکری حاضر هستند ، حتی خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهایی که در حضور تو می شود هستند ، و چون می بینند که رأی علمای بزرگ تو در برابر رأی محمد بن علی الجواد ارزشی ندارد ، کم کم مردم به آن حضرت توجه می کنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علی منتقل می گردد ، و پایه های قدرت و شوکت تو متزلزل می گردد .
این بدگویی و اندرز غرض آلود در وجود معتصم کار کرد و از آن روز در صدد برآمد این مشعل نورانی و این سرچشمه دانش و فضیلت را خاموش سازد . این روش را - قبل از معتصم - مأمون نیز در مورد حضرت جوادالأئمه (ع ) به کار می برد ، چنانکه در آغاز امامت امام نهم ، مأمون دوباره دست به تشکیل مجالس مناظره زد و از جمله از یحیی بن اکثم که قاضی بزرگ دربار وی بود ، خواست تا از امام (ع ) پرسشهایی کند ، شاید بتواند از این راه به موقعیت امام (ع ) ضربتی وارد کند . اما نشد ، و اما از همه این مناظرات سربلند درآمد .
روزی از آنجا که " یحیی بن اکثم " به اشاره مأمون می خواست پرسشهای خود را مطرح سازد مأمون نیز موافقت کرد ، و امام جواد (ع ) و همه بزرگان و دانشمندان را در مجلس حاضر کرد . مأمون نسبت به حضرت امام محمد تقی (ع ) احترام بسیار کرد و آنگاه از یحیی خواست آنچه می خواهد بپرسد . یحیی که پیرمردی سالمند بود ، پس از اجازه مأمون و حضرت جواد (ع ) گفت : اجازه می فرمایی مسأله ای از فقه بپرسم ؟ حضرت جواد فرمود : آنچه دلت می خواهد بپرس . یحیی بن اکثم پرسید : اگر کسی در حال احرام قتل صید کرد چه باید بکند ؟ حضرت جواد (ع ) فرمود : آیا قاتل صید محل بوده یا محرم ؟ عالم بوده یا جاهل ؟ به عمد صید کرده یا خطا ؟ محرم آزاد بوده یا بنده ؟ صغیر بوده یا کبیر ؟ اول قتل او بوده یا صیاد بوده و کارش صید بوده ؟ آیا حیوانی را که کشته است صید تمام بوده یا بچه صید ؟ آیا در این قتل پشیمان شده یا نه ؟ آیا این عمل در شب بوده یا روز ؟ احرام محرم برای عمره بوده یا احرام حج ؟ یحیی دچار حیرت عجیبی شد .
نمی دانست چگونه جواب گوید . سر به زیر انداخت و عرق خجالت بر سر و رویش نشست . درباریان به یکدیگر نگاه می کردند . مأمون نیز که سخت آشفته حال شده بود در میان سکوتی که بر مجلس حکمفرما بود ، روی به بنی عباس و اطرافیان کرد و گفت : - دیدید و ابوجعفر محمد بن علی الرضا را شناختید ؟ سپس بحث را تغییر داد تا از حیرت حاضران بکاهد . باری ، موقعیت امام جواد (ع ) پس از این مناظرات بیشتر استوار شد . امام جواد (ع ) در مدت 17سال دوران امامت به نشر و تعلیم حقایق اسلام پرداخت ، و شاگردان و اصحاب برجسته ای داشت که : هر یک خود قله ای بودند از قله های فرهنگ و معارف اسلامی مانند : ابن ابی عمیر بغدادی ، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری ، احمد بن ابی نصر بزنطی کوفی ، ابوتمام حبیب اوس طائی - شاعر شیعی مشهور - ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی و فضل بن شاذان نیشابوری که در قرن سوم هجری می زیسته اند .
اینان نیز ( همچنانکه امام بزرگوارشان همیشه تحت نظر بود ) هر کدام به گونه ای مورد تعقیب و گرفتاری بودند . فضل بن شاذان را از نیشابور بیرون کردند . عبدالله بن طاهر چنین کرد و سپس کتب او را تفتیش کرد و چون مطالب آن کتابها را - درباره توحید و ... - به او گفتند قانع نشد و گفت می خواهم عقیده سیاسی او را نیز بدانم . ابوتمام شاعر نیز از این امر بی بهره نبود ، امیرانی که خود اهل شعر و ادب بودند حاضر نبودند شعر او را - که بهترین شاعر آن روزگار بود ، چنانکه در تاریخ ادبیات عرب و اسلام معروف است - بشنوند و نسخه از آن داشته باشند .
اگر کسی شعر او را برای آنان ، بدون اطلاع قبلی ، می نوشت و آنان از شعر لذت می بردند و آن را می پسندیدند ، همین که آگاه می شدند که از ابوتمام است یعنی شاعر شیعی معتقد به امام جواد (ع ) و مروج آن مرام ، دستور می دادند که آن نوشته را پاره کنند . ابن ابی عمیر - عالم ثقه مورد اعتماد بزرگ - نیز در زمان هارون و مأمون ، محنتهای بسیار دید ، او را سالها زندانی کردند ، تازیانه ها زدند . کتابهای او را که مأخذ عمده علم دین بود ، گرفتند و باعث تلف شدن آن شدند و ... بدین سان دستگاه جبار عباسی با هواخواهان علم و فضیلت رفتار می کرد و چه ظالمانه !
شهادت حضرت جواد (ع )
این
نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را
بهره مند ساخت . آثار فکری و روایاتی که از آن حضرت نقل شده و مسائلی را که
آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینت بخش
صفحات تاریخ اسلام است .
دوران عمر آن امام بزرگوار25 سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید . امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند .
علت این امر - همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود . از این جهت ، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد .
این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید . آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد . امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چیزی نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی سودی نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گریه می کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا کند و به روزگاری بیفتی که نتوانی از آن نجات بیابی . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای دیگری هم نقل شده است .
زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )
زن
حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود . حضرت جواد (ع ) از ام الفضل
فرزندی نداشت . حضرت امام محمد تقی زوجه دیگری مشهور به ام ولد و به نام
سمانه مغربیه داشته است . فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند
بدین شرح :
1 - حضرت ابوالحسن امام علی النقی ( هادی ) 2 - ابواحمد موسی مبرقع 3 - ابواحمد حسین 4 - ابوموسی عمران 5 - فاطمه 6 - خدیجه 7 - ام کلثوم 8 - حکیمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت . بدخواهان نگذاشتند این مشعل نورانی نورافشانی کند . امام نهم ما در آخر ماه ذیقعده سال 220ه . به سرای جاویدان شتافت . قبر مطهرش در کاظمیه یا کاظمین است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسی بن جعفر (ع ) زیارتگاه شیعیان و دوستداران است .
مرتبط با مذهب
گروه سیاسی - رجانیوز: حسن
رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در سخنان پیش از خطبههای
نماز جمعه تهران با اشاره به حدیثی از امام سجاد (ع)، اظهار کرد: یکی از
شاخصههای ایمان این است که مستکبرین دنیا از ما بترسند؛ در غیر این صورت
به اسلام خیانت کردهاند.
وی افزود: هر کسی به نوعی پیام دهد که
انقلاب اسلامی به اردوگاه سازشکاران بپیوندد، میخواهد نفسانیت خود را به
اسم عقلانیت بر ما قالب کند؛ در صورتی که توقع داشتن از استکبار عین
نفسانیت است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: از ابتدای
انقلاب تاکنون این خط به موازات خط امام حضور داشت و به هر بهانهای
میخواست با ظالمان جهان سازش کند.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه
امروز برخی معتقدند بیایید با آمریکاییها مذاکره کنیم تا بتوانیم اسرائیل
را محدود سازیم، گفت: این افراد یا جاهل هستند یا متجاهل؛ یعنی خود را به
جاهلی و نادانی میزنند. در دوران پیش از انقلاب و پس از حادثه ۱۷ شهریور
نیز برخی گفتند با آمریکاییها معامله و مذاکره کنیم تا شاه را محدود
سازیم.
وی گفت: استدلال عدهای این بود که آمریکا نباید در مورد ما
دچار سوءتفاهم و از ما عصبانی شود و ما نباید دشمنتراشی کنیم. این طرز
تفکر همانی است که معتقد است آمریکا و انگلیس تمام جهان هستند و آشتی با
آنها، آشتی با جهان است؛ انگار امام (ره) با جهان قهر بود و مازوخیسم داشت و
میخواست ملت خود را منزوی و محدود کند.
عضو شورای عالی انقلاب
فرهنگی خاطرنشان کرد: امام (ره) با جهان قهر نبود حتی میگفت ملت آمریکا
قربانی سیاستهای دولتمردان این کشور شده است.
رحیمپور ازغدی تاکید
کرد: این دست اظهارات، تلههای گفتمانی دشمن است که برخی افراد ضعیف را
اسیر خود میکند. در ابتدای انقلاب دولت موقت را امام بر سر کار آورد، اما
وقتی این دولت روی کار آمد، گفت مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل جزو
شعارهای انقلاب نیست و امام تحت تاثیر چپها و کمونیستها این شعارها را سر
میدهد.
وی افزود: کسانی که در دهه ۶۰ با این نوع تفکر مبارزه
میکردند، امروز همان حرفها را میزنند. من برای افراد دولت موقت احترام
زیادی نسبت به کسانی که در دهه ۶۰ با آنها مقابله میکردند، قائلم زیرا
تفکر دولت موقت در حرفش صادق بود، ولی افرادی که امروز اعتقادات دولت موقت
را تکرار میکنند، آنقدر صداقت ندارند که بگویند ما به جای عقلانیت خود،
سراغ نفسانیت خود رفتیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد:
امام میفرمود فرهنگ استعماری از خود استعمار خطرناکتر است و خط نفوذ
آمریکا تا زمانی که در داخل حکومت، پایگاه نداشته باشد موفق نخواهد شد. این
خط نفوذ میگوید شما را باید اربابهای خارجی اداره کنند و با کمک آنها
همه چیز امکانپذیر است.
رحیمپور ازغدی اظهار داشت: اگر کسانی در
حکومت ما نفوذ کردند و گفتند ما نمیتوانیم و آنها میتوانند و دیگر مرگ بر
آمریکا و مرگ بر انگلیس گفتن کافی است، این امر باعث غلبه آمریکا بر ما
میشود. امام میفرمود فکر تسلیمپذیری در مقابل آمریکا خطرناکتر از خود
آمریکاست.
وی با بیان اینکه مطابق اعتقاد امام، ما از مغزهای عاجز و
ترسو نمیترسیم، گفت: امروز لحن و روش آمریکاییها هنوز عوض نشده است، اگر
نفوذپذیری نباشد، نفوذ نخواهد بود. امام معتقد بود خطرناک آن است که
عدهای بر سر کار بیایند و بگویند ما هیچ غلطی نمیتوانیم کنیم. بنابر تفکر
این افراد به عنوان مثال اگر ما میخواهیم درمان شویم، باید حتما به
انگلستان برویم، این تفکر به معنای حقیر کردن نیروهای داخلی خودمان است.
عضو
شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه وابستگی نظامی و اقتصادی از نگاه
امام قابل جبران است، اما وابستگی روحی و انسانی جبرانپذیر نیست، تاکید
کرد: این یعنی در ذهن عدهای خواندهاند که بدون ارتباط با غرب هیچ چیزی
نداریم و حتی اخلاق ما نیز در رابطه با غرب اصلاح میشود. متاسفانه امروز
کسانی که در جریان انقلاب هم بودند، گرفتار این طرز تفکر شدهاند.
رحیمپور
ازغدی با تاکید بر اینکه امام معتقد بود ما باید حساب خود را از غرب جدا
کنیم یعنی به معیارهای غربی کاری نداشته باشیم و در زمین آنها با وجود
اشتراکاتی که داریم، بازی نکنیم اظهار کرد: عدهای معتقدند ما بدون غرب
نمیتوانیم پیشرفت کنیم. برخی از مسئولین ما اخیراً و پس از مذاکرات
هستهای گفتند دیگر هر حرفی را نمیشود زد و باید دهانتان را ببندید و
مواظب باشید هر حرفی نزنید تا یک وقت آمریکا از ما ناراحت نشود.
وی افزود: این افراد ریشه خط امام را خواسته یا ناخواسته میزنند؛ این حرفها کاملاً خلاف خط امام و خروج از آن است.
عضو
شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: مصیبت بزرگ در ایران بنابر اعتقاد امام،
گوش به حرف غربیها سپردن است و ضرر این مساله از غارت نفت و ذخایر انرژی
ما هم بدتر است.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه باید وابستگی مغزمان
به خارج را کنار بگذاریم، گفت: یعنی اعتقاد داشته باشیم که آمریکا و انگلیس
منافع ما را نمیخواهند و تنها منافع خود را در نظر میگیرند. امام (ره)
بارها در وصیتنامهشان به این مساله اخطار دادهاند.
وی افزود: امام
میفرمود ما از خطر اقتصادی و دخالتهای نظامی نمیهراسیم، ما از وابستگی
فرهنگی و دانشگاه استعماری میترسیم که به جای خدمت به اسلام، خدمت به غرب
کنند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه شخصی مانند
آیتالله منتظری که نظریه ولایت فقیه او از بهترینهاست، در اواخر عمر خود،
خلاف تمامی استدلالهایش در رابطه با ولایت فقیه سخن گفت. افزود: ایشان از
پیشنهاددهندگان برپایی روز قدس بود، اما آخر عمر خود شعار «نابودی اسرائیل
و آزادی فلسطین» را به نوعی پس گرفت، اما امام (ره) تا آخر عمر خودشان
میفرمودند اسرائیل باید از میان برود.
رحیمپور ازغدی تاکید کرد:
امروز یک جریان در حوزه سیاست خارجی میگوید باید سوءتفاهمهای خود را با
آمریکا رفع کنیم؛ در صورتی که ما هیچگاه با ملت آمریکا مشکل نداشتیم، بلکه
مساله اصلی ما دولتمردان و حاکمان سرمایهدار آمریکا بوده است.
وی
گفت: زمانی به امام (ره) گفتند با آمریکا مذاکره کنید. ایشان فرمودند ما
چه مذاکرهای با آمریکا انجام دهیم؟ آیا مادران و پدران شهید با آمریکا
مذاکره کنند؟ اینها میخواهند بگویند مقابل آمریکا تسلیم شوید ولی ما تسلیم
نخواهیم شد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: انگلیس ۱۵۰
سال کشور ما را غارت کرد و با ما دشمنی کرد و امروز هم همین کارها را
انجام میدهد، آیا این مسائل سوءتفاهم است؟ امروز دوباره باید بدیهیات
انقلاب را در دهه چهارم تکرار کنیم، چرا که این بدیهیات در حال زیر سئوال
رفتن است.
رحیمپور ازغدی افزود: کسانی بودند و هستند که به امام
(ره) احترام میگذارند اما خط او را قبول ندارند. آیا حرفهای امام و
مسائلی که در مورد آمریکا میزدند، سوءتفاهم بود و امام نمیفهمید که چه
میگوید؟ در اسناد لانه جاسوسی رسماً آمریکاییها گفتهاند میخواهیم
انقلاب ایران را سرنگون کنیم و امروز هم این را میگویند؛ آیا این مسائل
سوءتفاهم است؟
وی تصریح کرد: نه ما و نه آمریکا با یکدیگر سوءتفاهم
نداریم. آنها میگویند آنچه که امروز در مورد توافق هستهای انجام میشود،
سرنگونی ایران را آسانتر خواهد کرد، آیا این اظهارات سوءتفاهم و توهم
توطئه است؟
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: مذاکره ما با
آمریکا فقط در موضوع هستهای و در چارچوب قانون اساسی بود. قانون اساسی هم
اجازه ذلت به ما نمیدهد. حال مذاکره در سایر حوزهها چه معنیای دارد؟
برخی فکر میکنند آمریکا و انگلیس مانند دولتهای دیگر جهان هستند که باید
با آنها تنشزدایی کرد. آنها معتقدند آمریکا و دو، سه کشور هستند که کل
جهان را شکل میدهند.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه عدهای میگویند
باید به فکر منافع مشترک ایران و آمریکا باشیم، گفت: منافع مشترک ما با
آمریکاییها در منطقه یعنی چی؟ این عده میگویند ما هر دو با داعش مخالف
هستیم؛ خُب نادانها داعش را چه کسی ایجاد کرد؟ آیا منافع ما در عراق،
بحرین و یمن با آمریکاییها مشترک است؟
وی افزود: اخیراً معاون
نخستوزیر ژاپن به یکی از مسئولین ما گفته بود ما هنوز نتوانستهایم برای
آمریکاییها اعتمادسازی کنیم، این در حالی است که امروز برخی در داخل کشور
ما میگویند باید برای آمریکاییها اعتمادسازی کرد. ما چرا باید این کار را
انجام دهیم؟ قرآن به ما فرموده است که شما نباید به دشمنانتان اعتماد
کنید؛ حال برویم برای دشمنانمان اعتمادسازی کنیم؟
عضو شورای عالی
انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: عدهای معتقدند باید با بازیگران جهانی تعامل
کرد یا در مقطعی اعلام کردند باید با غرب بر سر محدود کردن سلاحهای کشتار
جمعی همکاری کنیم؛ من به شما بگویم در این شعار و سخن اگر خیانت نیست،
حماقت است. اصلاً سلاحهای کشتار جمعی را چه کسی در دنیا تولید و اشاعه
داده است؟ چه کسی بمب اتم را مصرف کرده است؟ آیا شما میخواهید با رئیس
دزدها علیه دزدی، قانون بنویسید؟
رحیمپور ازغدی تصریح کرد: برخی
میگویند در تحقق خاورمیانه بدون سلاح هستهای، باید با آمریکاییها همراهی
کنیم؛ خاورمیانه بدون سلاح هستهای شعار آمریکاییهاست، چرا نمیگویند
جهان بدون سلاح هستهای؟ چرا وقتی پای این شعار به میان میآید، اسرائیل را
جزو خاورمیانه در نظر نمیگیرند؟
وی خاطرنشان کرد: امام (ره) معتقد
بود کسانی که میگویند آشتی با جهان کنیم، بیماران روانی و کشورهایی که
خود را تمام دنیا میدانند، بیماران روحی هستند.
عضو شورای عالی
انقلاب فرهنگی تاکید کرد: برخی مسئولین ما معتقدند نباید بهانه دست
آمریکاییها بدهیم، اما امام (ره) معتقد بود هیچ وقت آن روز نخواهد رسید که
آمریکا و دیگر شیاطین بگویند ما دیگر از شما بهانهای نداریم و به عنوان
مثال آژانس بینالمللی اتمی بیاید بگوید مساله هستهای ایران کاملاً حل و
تمامی بهانهها از دست ما خارج شد.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه
همه جریانهای سیاسی باید علیه آمریکا موضع بگیرند، گفت: اوباما رسماً
اعلام کرد با توافق هستهای، دست نیروهای میانهرو در انتخابات آینده مجلس
ایران را قویتر کردهایم. آنها میخواهند همه ما را به جان هم بیندازند.
آمریکاییها میگویند با توافق هستهای، میانهروها را در مقابل افراطیونی
که مرگ بر آمریکا میگویند، قدرتمندتر ساختیم.
وی افزود: آمریکا هر
جا ضعفی مشاهده کرد، به آن نقطه حملهور شد؛ این مساله را باید آنهایی که
میگویند بروید برای آمریکا خوشرقصی کنیم تا به ما حمله نکند، بشنوند. هر
جایی که وا بدهید و بترسید، به شما حمله میکنند.
عضو شورای عالی
انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: عدهای گفتند دوران افراطیگری در سیاست خارجی
سپری شده است، ما هم معتقدیم این دوران سپری شده است، اما طوری افراطیگری
را تعریف کنید که امام (ره) در صدر افراطیون قرار نگیرند.
رحیمپور
ازغدی با اشاره به تعریف تقیه در اسلام از نگاه موافقان تعامل با آمریکا،
گفت: برخی به جای اینکه تقیه را مبارزه پیچیده و عقلانی با دشمن تعریف
کنند، به دنبال ترک مبارزه و سازش میروند و میگویند تمام مشکلات ما به
خاطر مرگ بر آمریکا گفتن است.
وی در پایان گفت: عدهای امروز
معتقدند حالا که مرگ بر آمریکا نمیگوییم، آنها بیشتر به ما احترام
میگذارند. اما من به آنها میگویم که آمریکاییها به شاه بیشتر احترام
میگذاشتند و هر کسی در آمریکا رئیسجمهور میشد اول به ایران میآمد و
پاسپورت ایرانی در زمان شاه نزد آمریکاییها اعتبار داشت و روند صدور ویزا
به راحتی انجام میگرفت؛ بنابراین اگر منظورتان از احترام این است، فرزند
شاه هنوز زنده است.
منبع: مهر
گروه سیاسی- رجانیوز: در حالی که تا کنون دو بار دکتر سعید جلیلی به همراه دیگر اعضای تیم مذاکره کننده سابق هسته ای جمهوری اسلامی ایران در جلسه کمیسیون بررسی برجام مجلس حاضر شده و به سوالات متعدد نمایندگان پاسخ داده اند، صدا و سیما از پخش این جلسات خودداری کرده است.
به گزارش رجانیوز، همانطور که اظهارات دکتر عراقچی در کمیسیون برجام مجلس تا کنون از شبکه خبر طی چند نوبت پخش شده است، انتظار می رود تا رسانه ملی عدالت را رعایت کرده و سخنان جلیلی در دو جلسه گذشته کمیسیون ویژه برجام را به همراه سوالات نمایندگان برای مردم پخش کند.
همچنین در حالی که تاکنون تنها بخشهایی از سخنان جلیلی در جمع نمایندگان در دو جلسه قبل در رسانه ها به طور محدود و آن هم به نقل از سخنگوی این کمیسیون منتشر شده است، بازتاب بسیار گسترده ای در افکار عمومی داشته و از آنجایی که سخنان مهم جلیلی دربرگیرنده نقد و بررسی برجام و همچنین توضیحاتی پیرامون وضعیت مذاکرات هسته ای در دولت گذشته می باشد، طبیعتا پخش آن از سوی رسانه ملی می تواند بسیار روشنگرانه باشد و در فضای کنونی بسیاری از سوالات افکار عمومی را پاسخ دهد.
لازم به ذکر است، خبرنگار رجانیوز مطلع شد در جریان جلسه دوم کمیسیون برجام مجلس نیز دکتر جلیلی نسبت به پخش اظهاراتش در رسانه ملی تاکید کرده و امید است تا صدا و سیما با این کار، شایبه هر گونه اقدام تبعیض آمیز میان تیم سابق و فعلی مذاکره کننده هسته ای را از بین برده و قضاوت نهایی درباره عملکرد آنها را به افکار عمومی واگذار کند.