گروه سیاسی-رجانیوز: حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمود نبویان مدرس حوزه و دانشگاه، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و دبیر کمیسیون ویژه برجام در یادداشتی خواندنی، پاسخ مستدلی به ادعای برخی دولت مردان مبنی بر "برداشته شدن سایه شوم جنگ به وسیله توافق هستهای" داده است که مخاطبان را به خواندن آن توصیه میکنیم.
به گزارش
رجانیوز متن این یادداشت به شرح زیر میباشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای رئیس جمهور، لطفا بخوانید
پس از توافق برجام، مذاکره کنندگان –از جمله آقایان ظریف، عراقچی و تخت روانچی- و نیز جناب رئیس جمهور در موارد بسیار زیادی اعلام کرده اند که ما به وسیله توافق برجام، سایه جنگ را از سر ملت ایران برداشته ایم. برای نمونه، آقای روحانی در تاریخ ۳/۶/۱۳۹۴ در همدان گفته است: «بعد از ۲۳ ماه تلاش در مذاکره توسط دیپلمات های ملت به نقطه ای رسیده ایم که توانستیم سایه شوم جنگ را از سر مردم برداریم و امنیت واقعی را به کشور باز گردانیم.»
این ادعای غیر واقعی- که از سوی اعضای کمیسیون ویژه بررسی برجام در حضور مذاکره کنندگان به صورت مستند پاسخ داده شد- بعد از ناکامی در انجام وعده های گشایش اقتصادی و رفع تحریم ها به مردم، به صورت پررنگ تر و بیشتر توسط آقای روحانی و دوستان دیگرشان بیان می گردد.
چنین ادعایی از اساس با واقعیات خارجی فاصله زیادی دارد. در پاسخ به این ادعای خلاف واقع، از سوی دلسوزان نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله مقام معظم رهبری استدلال های زیادی ارائه شده است. در دیدار مسئولان نظام در ماه مبارک سال ۱۳۹۲، مقام معظم رهبری این مسأله را به صورت شفاف و با ادله مختلف تبیین نمودند که جنگ با ایران به هیچوجه امکان ندارد و بیان این امر که گزینه نظامی روی میز است، صرفا شعاری بیش نبوده و برای گرفتن امتیاز از ایران است، مسئولین امر نیز باید نسبت به این مسأله دقت لازم را داشته باشند.
متاسفانه این هشدارهای مقام معظم رهبری و سایر دلسوزان نظام مورد قبول اعضای تیم مذاکره کننده و جناب آقای رئیس جمهور قرار نگرفته و بارها شاهد تکرار چنین ادعای خلاف واقع هستیم.
اما بسیار جالب است که این ادعای دلسوزان نظام که: دشمن جرأت حمله به ملت ایران را نداشته و امکان جنگ دشمنان با ایران وجود ندارد، از سوی آقای سید حسین موسویان دبیر کمیته سیاست خارجی شورایعالی امنیت ملی در سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۴ (یعنی زمانی که آقای روحانی به عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده اند)، عضو و سخنگوی تیم مذاکرات هسته ای در سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ (که مسئولیت پرونده هسته ای را آقای روحانی به عهده داشته و آقای ظریف نیز عضو تیم مذاکره کننده بوده اند(1) ) و همکار قبلی و دوست و یار قبلی و فعلی آقای روحانی و مدافع سیاست های ایشان در گذشته و حال با ادله بسیار زیادی بیان گردیده است.
در این نوشتار کوتاه سعی می کنیم ادله آقای موسویان را بر عدم امکان جنگ در ۸ سال دولت قبلی را بیان کنیم تا شاید آقای روحانی و مذاکره کنندگان هسته ای که به پاسخهای مقام معظم رهبری مدظله العالی و سایر دلسوزان نظام توجهی نمی کنند، به ادله دوست و هم فکر و همکار خود توجهی کرده و ادعای خلاف واقع را بارها تکرار نکنند.
آقای سید حسین موسویان که کاملا مدافع سیاست های گوناگون آقای روحانی به ویژه سیاست هسته ای ایشان در توافق برجام است، در کتابی که به زبان انگلیسی در آمریکا در تابستان ۱۳۹۱ (۲۰۱۲م) به چاپ رسانده و مدعی است که این کتاب در دنیا بی نظیر است(2) و دوستان آقای روحانی برای دفاع از سیاست هسته ای ایشان آن را در سال ۱۳۹۴ تحت عنوان «روایت بحران هسته ای ایران: ناگفته های یک دیپلمات» به فارسی برگردانده اند، در کتابش، ضمن ۹ صفحه (یعنی از صفحه ۲۷-۳۶) به نقل از مسئولین مختلف آمریکا، اسرائیل، کشورهای مختلف غربی، عربی و سایر اسناد و نظرسنجی ها در مورد ضرورت جنگ با ایران می نویسد، اما در انتهای آن سخنان جنگ طلبانه، تصریح می کند:
اما حمله نظامی پیشگیرانه به ایران از اساس غیرواقع بینانه و ناممکن است.(3)
و علت اساسی چنین سخنان جنگ طلبانه را ترفندی برای افزایش فشار بر ایران جهت دستیابی به یک توافق می داند:
لحاظ کردن گزینه نظامی در مجموعه گزینه های ممکن، عمدتا ترفندی برای افزایش فشار بر ایران جهت دستیابی به یک توافق است.(4)
آقای موسویان با ۱۵ دلیل ثابت می کند که به هیچوجه امکان جنگ با ملت ایران وجود نداشته است (جالب آن است که ایشان این کتاب را اندکی قبل از ریاست جمهوری آقای روحانی و در دولت سابق نوشته است).
ادله ایشان –که جالب آن است آقای موسویان همه ادله ۱۵ گانه را مستند به نظریه پردازان مختلف غربی نیز کرده است- عبارت است از:
۱- دلیل اول: به خطر افتادن امنیت اسرائیل
ایران در بیش از صدسال نشان داده است که ملتی جنگ طلب نیست اما در صورت جنگ با ایران، امنیت اسرائیل مورد تهدید جدی قرار خواهد گرفت:
«آغازگر جنگ ایران و عراق مسلما صدام حسین بود و ایران افزون بر صدسال است که به مرزهای کشور دیگری تجاوز نکرده است. ... بررسی سوابق تاریخی اقدامات آن کشور نشان می دهد اهداف غایی ایران مثل سایر کشورها بقا و نفوذ است. بهترین و شاید تنهاترین راه تبدیل ایران به تهدیدی علیه موجودیت اسرائیل، حمله نظامی به آن [و] بی تردید هر گونه اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران پیامدهایی فوری برای منافع امریکا در سطح منطقه و جهان خواهد داشت. » (5)
۲- دلیل دوم: افزایش هزینه حضور آمریکا در منطقه
اگر اسرائیل به ایران حمله کند هزینه حضور آمریکا در منطقه بسیار زیاد خواهد شد:
اگر اسرائیل به ایران حمله کند، ایالات متحده شریک جرم آن محسوب شده و در معرض اقدام های تلافی جویانه ایران قرار خواهد گرفت. صرف نظر از آنکه ایران به تلافی حمله، اسرائیل را مستقیما هدف قرار دهد یا اهداف وسیع تری را در کل منطقه برگزیند، مثلا ایران توان و جسارت آن را دارد که وضعیت شکننده و بی ثبات کنونی عراق و افغانستان را آن هم در حالی که ایالات متحده می کوشد حضور خود در هر دو کشور را کاهش دهد، به مراتب دردسر آفرین کند. حضور نظامی در عراق و افغانستان به حد کافی برای آن کشور دشوار است و در صورت بروز جنگ بین ایران و آمریکا، هزینه این حضور به مراتب بیشتر خواهد شد.(6)
۳- دلیل سوم: گسترش جنگ به سراسر جهان اسلام
اگر جنگی نظامی علیه ایران رخ دهد، به سبب توان گوناگون ایران، این جنگ محدود به ایران نخواهد شد:
ایران با چند جنبش ضد امریکایی و ضد اسرائیلی در خاورمیانه متحد است و در صورت مورد حمله قرار گرفتن، از تمام توان قوای مسلح خود و ظرفیت نظامی این جنبش ها بهره خواهد گرفت و این اقدام می تواند جنگ را به سرعت به سرتاسر خاورمیانه و حتی کل جهان اسلام گسترش دهد. علاوه براین، ایران می تواند با موشک های دوربُرد خود تل آویو را هدف قرار داده و به آمریکایی ها و تاسیسات زیربنایی ایالات متحده در عراق، افغانستان و کل خاورمیانه ضربه بزند و به این ترتیب تمام منطقه را وارد جنگی نامحدود کند. محمد البرادعی، دبیر کل سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی، در جایی نوشته است که حمله به ایران «اقدامی جنون آمیز» بوده و «نبردی ویرانگر و سرنوشت ساز را در خاورمیانه» به راه خواهد انداخت. (7)
۴- دلیل چهارم: بروز اختلاف میان امریکا و متحدانش
برخورد نظامی آمریکا با ایران موجب اختلاف میان امریکا و متحدانش خواهد شد:
برخورد نظامی اسرائیل و امریکا با ایران می تواند موجب بروز مشکلات دیپلماتیک بین ایالات متحده و اسرائیل از یک سو و روسیه، چین، کشورهای عضو جنبش عدم تعهد و حتی متحدان امریکا در اروپا و خاورمیانه از سوی دیگر شود. بحرانی که یادآور تنش های مشابه بعد از حمله امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ خواهد بود. (8)
۵- دلیل پنجم: به خطر افتادن امنیت انتقال نفت و گاز از تنگه هرمز
به خطر افتادن امنیت انتقال نفت و گاز به کشورهای مختلف از جمله کشورهای اروپایی دلیل دیگری است که به نظر آقای موسویان –که به قول خودش مستند به نظریه پردازان مختلف غربی است- امکان جنگ با ایران را ناممکن کرده است:
در صورت بروز جنگ، عبور امن نفت و گاز از تنگه استراتژیک هرمز نیز به خطر خواهد افتاد، زیرا قوای مسلح ایران توان زیادی برای بستن کامل تنگه یا اقدام نظامی در آن دارند. پایگاه های پیشرفته موشکی ایران مستقر در ارتفاعات مشرف به تنگه هرمز می توانند هر ناوگانی را که به تنگه مزبور اعزام شده باشد، مورد هدف قرار دهند. ضمن اینکه، ناوگان قایق های تندروی ایران از بازوهای قدرتمند نیروی دریایی آن می توانند با داشتن سرعت بالا و تجهیزات پیشرفته رادارگریز به هر چیز شناور خسارات جدی وارد کنند. ایران تلاش خواهد کرد با مین گذاری، شلیک موشک های هدایت شونده و عملیات تهاجمی قایق های تندرو، تنگه هرمز را ببندد که این کار قیمت نفت را به شدت افزایش می دهد و وابستگی اروپا به نفت و گاز روسیه را بیشتر می کند. (9)
۶- دلیل ششم: ضربه خوردن اقتصاد کشورهایی مانند چین و ژاپن
در صورت حمله نظامی به ایران و تاثیر آن بر صادرات نفت و گاز ایران، اقتصاد کشورهای مختلف دچار آسیب جدی خواهد شد و آنها را ناچار به موضع گیری علیه جنگ برای دفاع از منافعشان خواهد کرد:
اقتصاد کشورهایی همچون ژاپن، چین، و حتی کره جنوبی هم به شدت به نفت و گاز وارداتی از ایران و سایر کشورهای خلیج فارس وابسته است. چین قراردادهایی با ارزش کل ۷۰ ملیارد دلار برای خرید نفت و گاز طبیع از ایران امضا و در حال حاضر مشغول توسعه میدان نفتی یادآوران در ایران است تا بتواند در سه دهه آینده روزانه ۱۵۰ هزار بشکه نفت و ۲۵۰ ملیون تن گاز طبیعی مایع شده از این کشور خریداری کند. مسلما این دو کشور ناگزیر به دفاع از منافع ملی خود خواهند بود. (10)
۷- دلیل هفتم: آسیب دیدن رابطه امریکا با جهان اسلام
مشکل دیگر حمله نظامی امریکا به ایران افول روابط جهان اسلام با امریکا است:
تلاش های اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، برای بهبود روابط امریکا با جهان اسلام برای منافع راهبردی آن کشور اهمیت بسیار زیادی دارد. وی در سخنرانی ۱۴ خرداد ۱۳۸۸ در شهر قاهره خواستار «شروع دوران تازه»ای بین ایالات متحده و جهان اسلام «بر پایه منافع مشترک و احترام متقابل» شد. با اینکه جو ضد امریکایی در جهان اسلام تا حدی فروکش کرده، اما حمله نظامی اسرائیل به یک کشور اسلامی باعث خواهد شد ایالات متحده شریک استراتژیک آن در جنگ با کشور مزبور تلقی شود. یکی از پیامدهای این امر افول روابط جهان اسلام با ایالات متحده خواهد بود. به رغم تلاش های اوباما برای بهبود چهره ایالات متحده در جهان اسلام و افزایش همکاری های دفاعی با متحدان عرب، افکار عمومی در کشورهایی نظیر اردن و مصر به عنوان شرکای اصلی امریکا، نسبت به ایالات متحده منفی است. در صورت بروز جنگ بین ایالات متحده و ایران، رهبران عرب که چه بسا امریکا را به چنان اقدامی ترغیب کنند، احتمالا نه تنها اقدام مزبور را تقبیح، بلکه از همکاری نظامی و سیاسی با واشنگتن خودداری خواهند کرد. (11)
۸- دلیل هشتم: حمایت افکار عمومی از گروه های تروریستی
حمله نظامی امریکا به ایران سبب رشد گروه های تروریستی خواهد شد:
جو ناشی از حمله نظامی به ایران فرصتی طلایی برای القاعده و سایر گروه های تروریستی خواهد بود تا حمایت افکار عمومی را در جهان اسلام به دست آورده و برای اقدامات تروریستی علیه امریکا در سراسر جهان نیروی داوطلب جدید جذب کنند. (12)
۹- دلیل نهم: نفی گفتگوی مستقیم ایران و امریکا
دلیل بعدی بر عدم امکان حمله نظامی به ایران، پرهیز از آسیب دیدن امکان گفت و گوی مستقیم تهران و امریکا است:
هرگونه حمله نظامی اسرائیل یا امریکا به ایران امکان گفت و گوی مستقیم تهران و واشینگتن را منتفی خواهد کرد در حالی که تاکنون ثمره سیاست اوباما برای تعامل مستقیم با ایران، مبادله نامه های رسمی بین وی و مقام معظم رهبری و رئیس جمهور ایران، دیدار مقامات بلندپایه دو کشور در نهم مهر ماه ۱۳۸۸ در ژنو و تحولات بسیار دیگری بوده است. جو مزبور امیدهایی برای گفت و گوی مستقیم دو کشور پس از ۳۰ سال تنش برانگیخته است. (13)
۱۰- دلیل دهم: بالاگرفتن خشم عمومی
دلیل دیگر بر نفی امکان حمله نظامی به ایران، بالا گرفتن خشم عمومی و تضعیف جناح میانه رو در کشور ایران است:
بالاگرفتن خشم عمومی در ایران در صورت حمله نظامی به این کشور موقعیت جناح های تندرو را محکم تر کرده، جناح های میانه رو را در موقعیت متزلزل و آسیب پذیری قرار خواهد داد و افراطی گری در ایران با موانع کمتری روبه رو خواهد شد. در صورت حمله نظامی بی شک آحاد ایرانیان به هر گرایش سیاسی برای دفاع از وطن بسیج خواهند شد. (14)
۱۱- دلیل یازدهم: دستیابی به بازدارندگی هسته ای واقعی
دستیابی به بازدارندگی واقعی هسته ای دلیل یازدهم بر عدم امکان حمله نظامی به ایران می باشد:
فناوری هسته ای صلح آمیز نه تنها برای توسعه صنعتی، بلکه برای قدرت «بازدارندگی مجازی» ایران اهمیت بسیار زیادی دارد. اقدام نظامی علیه ایران ممکن است این کشور را از دستیابی به بازدارندگی هسته ای مجازی به سمت دستیابی بازدارندگی هسته ای واقعی سوق دهد. چنین اقدامی نفوذ قوای نظامی ایران را افزایش داده و آن کشور را به توسعه سریع نیروهای مسلح خود ترغیب خواهد کرد.(15)
۱۲- دلیل دوازدهم: ضربه به مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین
در صورت حمله نظامی به ایران، مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین آسیب خواهد دید:
حمله اسرائیل به ایران می تواند امید به پیشرفت مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین را از بین ببرد، زیرا در این صورت مدیریت پیامدهای عظیم این امر به دغدغه اصلی واشینگتن و تل آویو تبدیل خواهد شد. حماس یا حزب الله یا هر دو به اقدام تلافی جویانه علیه اسرائیل دست خواهند زد و در این حالت، افق آتی احیای فرایند صلح تیره تر خواهد شد. از دید کشورهای مسلمان عرب تبار، فرایند صلح اسرائیل و فلسطین مسئله اصلی منطقه است.(16)
۱۳- دلیل سیزدهم: ضربه به اتحاد اسرائیل و امریکا
حمله نظامی به ایران، موجب بروز اختلاف میان امریکا و اسرائیل خواهد شد:
اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران می تواند اتحاد دو حزب دموکرات و جمهوری خواه امریکا در حمایت از اسرائیل را تضعیف کرده و پیامدهای وخیمی برای اتحاد اورشلیم و واشینگتن داشته باشد.(17)
۱۴- دلیل چهاردهم: خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای
با حمله نظامی، ایران از معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای خارج خواهد شد:
در صورت حمله، ایران از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای خارج شده، مذاکرات اتمی با گروه ۵+۱ را تعلیق، بازرسان را از تاسیسات اتمی خود اخراج و توسعه برنامه هسته ای را پنهان خواهد کرد. (18)
۱۵- دلیل پانزدهم: محدودیت بودجه امریکا برای جنگ دیگر
بودجه امریکا دچار محدودیت شدید است و برای جنگ دیگر-علاوه بر جنگ هایی که دارد- کفایت نمی کند:
سرانجام این که بودجه سالانه دولت امریکا با محدودیت های شدیدی مواجه است و از عهده تامین یک جنگ دیگر بر نمی آید و با عنایت به عواقب اشغال عراق و افغانستان، باور دارد ایالات متحده و حتی اسرائیل علاقه ای به شروع یک جنگ تازه در خاورمیانه ندارند.(19)
چنانکه بیان گردید آقای موسویان در ارائه دلایل پانزده گانه فوق، از منابع غربی استفاده می کند. برای نمونه از یکی از فرماندهان تفنگ داران دریایی امریکا –یعنی تیموتی ج. گراگتی-که مامور در بیروت بوده است، به عنوان اخطاری نسبت به عواقب حمله نظامی به ایران آورده است:
اگر به ایران حمله نظامی شود، احتمالا شهرهای اسرائیل –و حتی شهرهای اروپایی و پایگاه های نظامی ایالات متحده در خاورمیانه- هدف خواهند گرفت. ۲۰۰ هزار نیروی نظامی مستقر در ۳۳ پایگاه ما آسیب پذیرند ... ایران توان اخلال در مسیرهای کشتی رانی در خلیج فارس را دارد که می تواند موجب افزایش قیمت به بالاتر از ۳۰۰ دلار در هر بشکه شود همچنین ایران می تواند با حمله به پالایشگاه های نفت عربستان سعودی، بازارهای نفت را به هرج و مرج و بحران بکشاند ... ایران توان بسیج بمب گذاران انتحاری در عراق و افغانستان و حتی خطرناک تر از آن، فعال سازی سلول های خاموش حزب الله در ایالات متحده برای انجام عملیات هماهنگ در سراسر آن کشور را دارد. ایران در ۷ آذر ۱۳۸۸ و در واکنش به افزایش فشار آژانس بین المللی انرژی اتمی هشدار داد که در صورت ادامه فشارها از پیمان منع گسترش سلاح های اتمی خارج خواهد شد ... دو روز بعد، ایران از طرح هایی برای احداث ده نیروگاه اتمی جدید ظرف شش سال پرده برداشت ... در گذشته نیز شاهد این بازی بوده ام. در سال ۱۹۸۳، فرمانده تفنگ داران دریایی در بیروت بودم که عضو نیروی بین المللی حافظ صلح بود که فرماندهی کل آن نیرو بر عهده ایالات متحده گذاشته بود. واحدهای اعزامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در لبنان، حزب الله را آموزش دادند و تجهیز کردند تا به این نیروی حافظ صلح حمله کنند. حمله ای که جان ۲۴۱ تن از افراد تحت فرماندهی من و ۵۸ نفر از نیروهای فرانسوی عضو نیروی مزبور را در تاریخ ۱ آبان ۱۳۶۲ گرفت. (20)
با عنایت به ادله پانزده گانه فوق، ادعای اینکه ایران در زمان دولت سابق به سمت جنگ رفته بود و این دولت، با مذاکرات و توافق هایی که انجام داده است، سایه جنگ را از ایران برداشته است، ادعایی است که کاملا مخالف واقعیت های سیاسی ایران و دشمنانش است. دشمنان ملت ایران ضعیف تر از آن هستند که امنیت ملت ایران را به خطر بیاندازند.
جالب آن است که خود اوباما نیز کمتر از یک ماه است که تصریح کرده است ما امکان جنگ با ایران را نداشته ایم.
خارج شدن از فصل ۷
ادعای دیگر آقای روحانی و سایر مذاکره کنندگان این است که ما ایران را از تحت فصل ۷ منشور سازمان ملل خارج کردیم و همین امر به معنای آن است که سایه جنگ از سر ملت ایران برداشته شده است. زیرا هیچ کشوری بدون اینکه درگیر جنگ گردد، از تحت فصل ۷ خارج نشده است. (این سخن توسط آقای روحانی در ۳/۶/۱۳۹۴ در همدان، و نیز مواضع دیگر و همچنین توسط آقای عراقچی در جلسات کمیسیون امنیت ملی بعد از توافق لوزان و برجام و نیز توسط آقای ظریف در جلسات کمیسیون ویژه بررسی برجام –که اینجانب نیز حضور داشته ام- بارها مطرح شده است).
ادعای فوق نیز باطل است، زیرا:
۱- فصل ۷ منشور سازمان ملل مشتمل بر ۱۳ ماده (مواد ۳۹ تا ۵۱) است. آنچه که مربوط به عملیات نظامی است، به ماده ۴۲ و پس از آن بر می گردد، در حالی که ایران به هیچوجه تحت ماده ۴۲ از فصل ۷ نبوده است، در قطعنامه هایی که علیه ایران صادر شده است، ایران تحت مواد توصیه ای فصل ۷ بوده و در نهایت ذیل ماده ۴۱ آن قرار گرفته است. در ماده ۴۱ نیز به هیچوجه سخن از عملیات نظامی نیست. در ماده ۴۱ آمده است:
«ماده ۴۱: شورای امنیت میتواند تصمیم بگیرد که برای اجرای تصمیمات آن شورا مبادرت به چه اقداماتی که متضمن به کارگیری نیروی مسلح نباشد لازم است و میتواند از اعضای ملل متحد بخواهد که به این قبیل اقدامات مبادرت ورزند این اقدامات ممکن است شامل متوقف ساختن تمام یا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات راهآهن، دریایی، هوایی، پستی، تلگرافی، رادیویی و سایر وسائل ارتباطی و قطع روابط سیاسی باشد.»
چنانکه ملاحظه می شود، در ماده ۴۱ تاکید شده است که باید از عملیات نظامی پرهیز شود و تمام سخن در مورد تحریم های اقتصادی است. جای تعجب بسیار است که چگونه آقای روحانی و دوستانشان با استناد به این ماده معتقدند که قرار بوده است با ایران جنگ شود و ما سایه جنگ را از سر ملت ایران برداشته ایم.
۲- ممکن است گفته شود همین که کشوری تحت فصل ۷ باشد، این امکان وجود دارد که در نهایت منتهی به جنگ شود، کما اینکه بسیاری از کشورهای دیگر دچار همین مشکل بوده اند.
این سخن نیز باطل است زیرا اگر صرف اینکه کشوری تحت فصل ۷ باشد، ضرورتا منتهی به جنگ می شود، با تلاش های آقای روحانی و نیز آقایان ظریف و عراقچی نیز ایران منتهی به جنگ خواهد شد، زیرا با مذاکرات هسته ای برجام، ایران برای حداقل ۱۰ سال، تحت ماده ۴۱ فصل ۷ قرار دارد و ادعای اینکه کشور از تحت فصل ۷ و ماده ۴۱خارج شده است، مانند بسیاری از ادعاهای بیان شده، خلاف واقع است.
بعد از توافق برجام، جهت تثبیت بین المللی توافقنامه برجام و با همکاری و هماهنگی آقایان ظریف و روحانی قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شده است. در این قطعنامه در ۱۰ بند آن تصریح شده است که ایران تحت ماده ۴۱ –که از مواد فصل ۷ منشور سازمان ملل است- حداقل به مدت ۱۰ سال باقی خواهد ماند. برای روشن شدن مطلب بندهای ۱۰ گانه را به اختصار بیان می کنیم:
۷-تصمیم میگیرد که بر اساس بند 41 منشور ملل متحد و پس از دریافت گزارش مذکور در پاراگراف ... .
۸- تصمیم میگیرد که تحت بند 41 منشور ملل متحد، 10 سال پس از روز پذیرش برجام که در سند برجام تعریف شده است، ... .
۹- تحت بند 41 منشور ملل متحد تصمیم میگیرد ... .
۱۱- ذیل بند 41 منشور ملل متحد، تصمیم میگیرد که ظرف 30 روز از دریافت تذکر ... .
۱۲- ذیل بند 41 منشور ملل متحد، تصمیم میگیرد که اگر شورای امنیت ... .
۱۳- تصریح میکند که در صورت ارائه تذکر به شورای امنیت به نحوی که در پاراگراف 11 توصیف شد، ایران و دیگر طرفهای برجام باید برای حل مسئله موجب ارائه تذکر، تلاش کنند و قصد خود را برای جلوگیری از اعمال مجدد قوانین در صورت حل مسئله موجب ارائه تذکر، ابراز میدارد، و ذیل بند 41 منشور ملل متحد تصمیم میگیرد که اگر کشور تذکر دهنده طرف برجام به شورای امنیت اطلاع دهد ... .
۱۶- ذیل بند 41 منشور ملل متحد، تصمیم میگیرد که توصیههای کمیسیون مشترک مربوط به پیشنهادات کشورها برای مشارکت در یا اجازه فعالیتهای مرتبط با هستهای بیان شده در پاراگراف 2 ضمیمه B بررسی کند ... .
۲۱- ذیل بند 41 منشور ملل متحد، تصمیم میگیرد ... .
۲۲- ذیل بند 41 منشور ملل متحد، تصمیم میگیرد که کشورهای عضو دخیل در فعالیتهای مجاز پاراگراف 21، بایست اطمینان کسب کنند از اینکه: الف) تمام فعالیتهای صورتگرفته، کاملا در انطباق با برجام هستند؛ ب) اطلاع دهد ... .
۲۳- ذیل بند 41 از منشور ملل متحد همچنین تصمیم میگیرد ... .
با عنایت به نکات فوق، معلوم نیست چگونه ادعا می شود که ایران از ماده ۴۱ فصل ۷ خارج شده است؟!
و له الحمد
۱۳/۶/۱۳۹۵ مطابق با اول ذی حجه ۱۴۳۷
پینوشتها:
1- ر.ک: سید حسین موسویان، روایت بحران هسته ای ایران: ناگفته های یک دیپلمات، ترجمه رحمان قهرمانپور، تیسا، تهران، ۱۳۹۴، ص۲۰
2- همان، ص۲۱
3- همان، ص۳۶
4- همان، ص۴۱
5- همان، ص۳۶
6- همان، ص۳۶-۳۷
7- همان، ص۳۷
8- همان، ص۳۷
9- همان، ص۳۷-۳۸
10- همان، ص۳۸
11- همان، ص۳۸-۳۹
12- همان،ص۳۹
13- همان، ص۳۹
14- همان، ص۳۹
15- همان، ۳۹-۴۰.
16- همان، ص۴۰
17- همان، ص۴۰
18- همان، ص۴۰
19- همان، ص۴۱
20- همان، ص۴۰-۴۱