آیا خلود در عذاب با رحمت الهی ناسازگاری ندارد؟
آیا خلود در عذاب با رحمت الهی ناسازگاری ندارد؟
خدایی که بر اساس براهین عقلی و نقلی ارحمالراحمین و رحمتش نامحدود است، چگونه گروهی را به عذاب ابدی کیفر کرده و هرگز آنان را مشمول رحمت خویش قرار نمیدهد؟ و چگونه اجازه میدهد آتش، عدهای را چندین بار بسوزاند و برای آنکه عذاب را احساس کنند دوباره پوست بدنشان را تجدید کرده، هر بار پوست تازهای بر آن برویاند: «کلّما نضجت جلودهم بدّلنهم جلوداً غیرها لیذوقوا العذاب» (نساء/56)؟ ....
خدایی که بر اساس براهین عقلی و نقلی ارحمالراحمین و رحمتش نامحدود است، چگونه گروهی را به عذاب ابدی کیفر کرده و هرگز آنان را مشمول رحمت خویش قرار نمیدهد؟ و چگونه اجازه میدهد آتش، عدهای را چندین بار بسوزاند و برای آنکه عذاب را احساس کنند دوباره پوست بدنشان را تجدید کرده، هر بار پوست تازهای بر آن برویاند: «کلّما نضجت جلودهم بدّلنهم جلوداً غیرها لیذوقوا العذاب» (نساء/56)؟
منشأ این شبهه، عاطفی تلقی کردن رحمت خداوند است که این تلقی نه فقط با خلود؛ بلکه با اصل کیفر نیز سازگار نیست. برای حل شبهه باید به دو نکته مهم توجه داشت:
یکم. رحمتی که در مباحث عقلی مطرح است و خدای سبحان نیز با آن، رحمان و فیاض نامیده شده است، امری تکوینی و حقیقی است نه عاطفی و انفعالی به معنای رقت قلب و سوزش دل که حقتعالی از آن منزه است. انسان نباید همچون موری که داشتن شاخک را کمال میداند و میپندارد خدای سبحان دو شاخک دارد(بهایی، (1415): 81) این رأفت و گرایش دل را که نسبت به انسان فیالجمله کمال است، برای خدای سبحان ثابت بداند.
دوم. رحمت خدای سبحان دوگونه است: یکی رحمت عام و فراگیر که هر موجودی را به اندازه استعدادش به کمال لایق خود نایل میکند و هیچ چیزی از قلمرو این رحمت الهی بیرون نیست و بر هندسه همین رحمت، عالم را آفرید و بر پایه آن هر یک از رحمت خاص و غضب مخصوص را در جای خود قرار میدهد. بنابراین، همانگونه که اعطای شیرینی به سیب و گلابی رحمت است، اعطای تلخی به حنظل نیز رحمت است. دیگری رحمت خاص که ویژه مؤمنان و متقیان است و دیگران از آن بیبهرهاند: «و رحمتی وسعت کلّ شیء فساکتبها للذین یتّقون ویؤتون الزکوة والذین هم بآیاتنا یؤمنون» (اعراف/156).
خدای سبحان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بهعنوان رحمةللعالمین معرفی فرمود: «وما ارسلنک الا رحمةًللعالمین» (انبیاء/107) با اینکه آن حضرت همچون قرآن کریم دو چهره دارد. خداوند درباره قرآن فرمود: «وننزّل من القرآن ما هو شفاء ورحمة للمؤمنین ولایزید الظالمین الاخساراً» (اسراء/82). قرآن در عین حال که نور است: «قد جاءکم من الله نور» (مائده/15) عامل کوری تبهکاران و کافران است: «هو للذین ءامنوا هدًی وشفاء والذین لایؤمنون فی ءاذانهم وقر وهو علیهم عمی» (فصلت/44)؛ مانند آفتاب که برای دیدگان سالم نور و سودمند و برای چشمان آسیبدیده و بیمار، زیانبار است. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز در یک چهره نسبت به مؤمنان رئوف و رحیم است: «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم» (توبه/128) و در چهره دیگر نسبت به کافران و منافقان جهادگر و غلیظ: «یایها النبی جهد الکفار والمنفقین واغلظ علیهم» (توبه/73).
خدای سبحان بر اساس رحمت عام هم دنیاطلب و هم آخرتطلب را امداد میکند و امدادهای طبیعی او مخصوص خوبان و مؤمنان نیست؛ بلکه بدان و کافران را نیز شامل میشود: «من کان یرید العاجلة عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلها مذمومًا مدحورا * ومن اراد الا آخرة وسعی لها سعیها وهو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکورا * کلا نمد هؤلاء وهؤلاء من عطاء ربک وما کان عطاء ربک محظوراً» (اسراء/1820). هر کس هر راهی را برگزیند خدای سبحان وسیله پیشرفت وی را فراهم و او را کمک میکند. اگر این امداد و فراهم کردن وسیله به راهیان راه آخرت اختصاص داشته باشد و راهیان راه دنیا از امداد متناسب با خود محروم باشند، از سویی شبهه اضطرار مطرح میشود و از دیگر سو حوزه امتحان تعطیل خواهد شد. البته خدای سبحان هرگز وعده ایجاب کلی به دنیاطلبان نداده؛ بلکه فرمود: هر اندازه و هر کس را که ما بخواهیم به خواسته خود میرسد.
بر اساس همین رحمت عام است که جهنم نعمت و رحمت به شمار میآید: «یرسل علیکما شواظ من نار ونحاس فلا تنتصران *... هذه جهنم التی یکذب بها المجرمون * یطوفون بینها وبین حمیم ءان * فبای ءالاء ربکما تکذبان»(الرحمن/3545) لیکن در مقابل بهشت که رحمت خاص است، غضب و جایگاه عذاب است. حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: هیچ رحمتی در جهنم وجود ندارد: «دار لیس فیها رحمة» (رضی، (1414): نامه27، بند10)، همانگونه که در بهشت نیز غضب و کاری که منشأ غضب باشد، وجود ندارد. «ولاخوف علیهم ولاهم یحزنون» (بقره/62)، «لایمسنا فیها نصب ولایمسنا فیها لغوب» (فاطر/35)، «لالغو فیها ولاتأثیم» (طور/23). آیه شریفه: «عذابی اصیب به من اشاء ورحمتی وسعت کل شیء فساکتبها للذین یتقون ویؤتون الزکوة والذین هم بآیاتنا یؤمنون» (اعراف/156) از جامعترین آیاتی است که در بردارنده این سه مطلب است: مطلق بودن رحمت حق، وجود رحمتی خاص برای عدهای خاص و عذابی مخصوص بر گروهی مخصوص. این رحمت خاص و عذاب مخصوص، زیر پوشش آن رحمت مطلق است.
معنای نامحدود بودن رحمت الهی در رحمت عام با معنای آن در رحمت خاص متفاوت است؛ زیرا رحمت عام اصلاً مقابل ندارد؛ ولی رحمت خاص مقابل دارد و آن غضب است. راز نامتناهی بودن رحمت عام این است که کارهای الاهی نامحدود است و همگی تحت عنوان رحمت عام انجام میشود و سر نامتناهی بودن رحمت خاص نیز این است که بهشت و نعمتهای آن غیرمنقطع است؛ هر چند به لحاظ تقابل با غضب که دوزخ مظهر آن است، محدود است.
بنابراین، آنچه در جهان وجود دارد حتی عذاب، بر اساس رحمت مطلق حقتعالی است؛ هرچند عذاب نسبت به بهشتیان غضب است نه رحمت، غضب را رحمت عام هدایت میکند؛ زیرا رحمت خدا بر غضب او سابق است: «یا من سبقت رحمته غضبه» (مجلسی، (1404): 91/239؛ قمی، مفاتیحالجنان، دعای جوشن کبیر)؛ بدین معنا که غضب هرجا بخواهد ظهور کند رحمت باید دستور دهد: «أنت الذی تسعی رحمته أمام غضبه» (امام سجاد، (1379): دعای16). رحمت خدا بیش از غضب اوست و از نشانههای آن این است که شمار درهای بهشت افزون بر درهای جهنم است(مجلسی، (1404): 8/128و144و170)، همچنین جهنم، جزایی وفاق و مطابق عمل است نه بیش از آن؛ اما بهشت، پاداشی بیش از عمل است؛ زیرا پاداش به کار خیر ده برابر یا بیشتر است؛ اما کیفر تبهکاری مطابق همان گناه.
به هر تقدیر، خدای سبحان با وصف رحمت مطلق، خطوط هماهنگ و منسجم نقشه عالم را ترسیم کرده و بر طبق آن عدهای را مینوازد و گروهی را میگدازد، چنانکه همین خدای رحمان خلود را تنظیم کرده است. طبق نقشه و مهندسی رحمت مطلق، وجود جهنم برای کیفر تبهکار ضروری است؛ جهنم مظهر عدل خداست که اگر نباشد، بر ظالمان کیفری نخواهد بود و در این صورت ظالم و عادل یکسان میشود که این تساوی مذموم نقص و بر خلاف رحمت مطلق است: «ام حسب الذین اجترحوا السیئات ان نجعلهم کالذین ءامنوا وعملوا الصلحت سواءً محیاهم ومماتهم ساء ما یحکمون» (جاثیه/21). انتقام گرفتن از ظالم نسبت به او عذاب و غضب است؛ لیکن در کل نظام رحمت است. در آیه شریفه: «فقطع دابر القوم الذین ظلموا والحمدلله رب العالمین» (انعام/45) خدای سبحان پساز اینکه فرمود: بیخ و بن ستمگران بریده شد، نفرمود: «إن الله منتقم» یا «إن الله شدید العذاب» بلکه فرمود: «والحمد لله رب العلمین» و حمد برای نعمت است. ریشهکنی ستمگران گرچه برای آنها عذاب و غضب است؛ ولی برای دیگران و نسبت به مجموع نظام آفرینش عدل و نعمت است. پس اولاً، زمام کار جهان به دست خدای رحمان است نه خدای منتقم؛ چراکه انتقام را رحمت، رهبری و هدایت میکند که کجا اعمال شود و کجا عفو کند. ثانیاً همچنانکه انتقام الهی برای تشفی خویش و احساسی نیست، رحمت الهی نیز مهر عاطفی نیست. بنابراین، خلود نهتنها با رحمت خداوند منافات ندارد؛ بلکه از مقتضیات رحمت مطلق اوست. افزون بر این، بیشتر انسانها از ترس دوزخ، اعمال طالح و ناشایست را ترک میکنند و از اینرو، عالمی که در آن جهنم نباشد، ناقص است؛ مانند نقشه کاملی که مهندسی ماهر برای خانهای ترسیم کرده و در آن همه لوازم و اجزای خانه و از آن جمله کتابخانه و کنیف آمده است. کنیف در مقایسه با کتابخانه جای بدی است؛ لیکن در کل نقشه خانه جای خوبی است.
منبع: بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسرا