حجت الاسلام احمد خوشخو

مذهبی و اخلاقی و سیاسی

حجت الاسلام احمد خوشخو

مذهبی و اخلاقی و سیاسی

اطلاعات مذهبی و اخلاقی و سیاسی

مواجه مدعیان روشنفکری
اگر شاعرانی که شعرِ مطیعی را سرودند اهل سُکنی در خانه تعلقات بودند و چشم به مائده‌های زمینیِ صاحبان قدرت دوخته بودند آنگاه دیگر نه مطیعی اینچنین مورد هجمه مدعیان تساهل قرار می‌گرفت و نه آن شاعران، مورد تمسخر!
چهارشنبه, 7 تیر, 1396 - 16:20

به گزارش عمارنامه، فعال رسانه‌ای و  دانش آموخته فلسفه اسلامی و دانشجوی حقوق: همواره یکی از راه‌های مناسب برای ارزیابی اصول و هنجارهای مورد ادعای یک مکتب و گفتمان فکری، تطبیق آن با واقعیتهای اجتماعی است.


به تعبیر بهتر، برای آنکه بتوان ارزیابی کرد که  یک گتمان و مکتب تا چه میزان صادقانه ادعا می‌کند و پایبند به شعارهایش است باید دید که کاربرد عینی و عملی آن هنجارها در عرصه اجتماعی تا چه حد است. این اصل، نشات گرفته از همان نکته کلیدی فلسفی است که مدعی پیوند انتزاعیات با انضمامیات است.بر این اساس، یکی از گفتمانهای رایج دوره کنونی در پهنه اجتماعی جامعه ایران، گفتما موسوم به اعتدال است.

بر اساس برخی مدعیات، ساختار سازماندهی و کادری و مؤلفه‌های گفتمانی، مفهوم گفتمان اعتدال در پهنه گفتمان کلان‌تری به نام " غرب گزینی حداکثری با رویکرد انتقادی حداقلی" قرار می‌گیرد. این گفتمان از لحاظ مبانی فکری به دلیل پیش فرض معرفت‌شناسانه خاصی که داشته قائل به تلفیق اندیشه اسلامی با مکاتب کنونی جهان غرب و همچنین تلفیق سنت و مدرنیسم است.


پیش فرض معرفت شناسانه‌ای که پشتوانه این رویکرد است همان جمله‌ای است که یکبار در تریبون رسمی در دیدار با معلمان گفته شد:« پایه‌های علم جهانی است و جغرافیا نمی‌شناسند که بخشی از این پایه‌ها نیز متد هستند که این متد نیز جهانی است؛  پایه‌ها و مبانی علم، اسلام و مسیحی و یهودی ندارد.»(1)

همانطور که بسیاری از اساتید دانشگاهی و چهره‌های سیاسی و فکری نزدیک به این گفتمان بارها اذعان کرده‌اند قائل به اندیشه لیبرالی و تلفیق آن با اسلام هستند.(2) یکی از رویکردهای ادعایی توسط اندیشه لیبرالی که زمانی هم توسط تجدد خواهان و روشنفکران ایرانی در دهه70 بسیار بر روی آن پافشاری می‌شد عبارت است از پلورالیسم فکری-فرهنگی.

مبتنی بر پلورالیمس فرهنگی باید تساهل و تسامح فرهنگی افزایش بیابد و انعطاف پذیری به حداکثر ظرفیت برسد. شبیه این رویکرد فرهنگی بعضا در بیانات رئیس محترم جمهور با تعابیری نظیر افزایش تحمل فرهنگی و... دیده می‌شود.

پس لیبرالیسم فکری در عرصه فرهنگی قائل به تساهل و تسامح فرهنگی(تلورانس) است. چنانچه برخی از متفکران این مکتب اذعان می‌کنند:« مدارا در جامعه‌ای که از گروه‌های ذینفع رقیب تشکیل می‌شود، پذیرش بی‌دریغ حقِ موجودیت و استمرار منافع طرف مخالف است.»(3)

اما پرسش اینجاست که آیا لیبرالیسم که در مقام عمل در عرصه فرهنگ مدعی تساهل و تحمل است، واقعا صادقانه ادعا می‌کند یا این ادعا با منافع گفتمانیش گره خورده و متغیر است؟ بهتر است برای پاسخ به این سؤال، ابتدا برخی از مصادیق عینیِ رفتاری گفتمان لیبرالهای ایرانی و مسلمان در جامعه ایرانی بررسی شوند تا سپس بتوان به نتیجه گیری نظری و پاسخ دقیق‌تر و شفاف‌تر رسید.

گفتمان لیبرالهای ایرانی و مسلمان، زمانی در اوائل دهه70 که در قامت سازندگی ظهور یافته بود، بارها منتقدان خودش را از تریبونهای رسمی و حکومتی مورد هجمه قرار می‌داد و نشریات متعدد منتقد آن روز را از عرصه فعالیت ساقط می‌کرد.

نمونه‌های برخورد فراوانی نظیر عدم کرنش در برابر انتقاد از برخی فرزندان منتسب به برخی بزرگان این جریان گرفته تا گله‌های مختلف و متعدد از انتقادهای مطرح در نشریات به نزد رهبری و... حاکی از این ادعاست.

نمونه دیگر برخوردهای رادیکال و بی انعطاف مدعیانِ امروزیِ تساهل فرهنگی، در رفتارهای وزارت ارشاد اواخر دهه60 و اوائل دهه70 است. وزیر فرهنگ و ارشادِ وقت که زمانی به عنوان رئیس جمهور دولت هفتم و هشتم ظاهر شد و نماد برجسته‌ای از گفتمان مدعی تساهل و اعتدال گشت، در برابر پوشش خبری ضعیفِ روزنامه کیهان برای تجمع و تظاهرات علیه بدحجابی در ابتدای سال 69، با نگارش نامه‌ای انتقادی به مدیر و سردبیر کیهان، علیه اقدام این نشریه نوشت:« دیروز تظاهراتی با اطلاع و اجازه قبلی علیه بدحجابی و مفاسد اخلاقی انجام گرفت که بعضی خبرها عدد دهها هزار نفر را ذکر کرده است . تلکس ویژه خبرگزاری از آن با عنوان جمعیتی بزرگ نام برده است و همه مطبوعات کم و بیش به آن پرداخته اند و لا اقل تیتری در صفحه اول داشته اند و مطالب را نیز با حجم در خور توجه منعکس کرده اند اما کیهان در صفحه 2 در جایی پرت خبری داده است با این طلیعه که گروهی از حزب الله تهران ـ بنده کار ندارم که ممکن است ندانم کاری و اشتباه و حتی بهره برداری نادرست هم از این جریانات شود ولی آیا در حسن نیت حزب الله که اکثریت قریب به اتفاق این جمعیتها است شکی دارید و آیا با اجازه و خساب و کتاب و آرامش هم حزب الله حق ندارد علیه مظاهر فساد اعتراض کند؟ نمی دانم این برخورد زشت و غیر قابل توجیه کیهان را بر چه حمل کنم؟ روشنفکری، مخالفت با حزب الله، طرفداری از فساد!! یا عقل و منطق ؟! قضاوت را به شما و وجدانهای پاک وا می گذرام.»(4)

نمونه دیگری از برخوردهای رادیکالِ بی انعطافِ مدعیان کنونی تساهل را می‌توان در برخوردها و هجمه‌های گسترده جریان روشنفکری در دهه70 به سید مرتضی آوینی دید. برخوردهایی که سعی در به حاشیه راندن و منزوی کردن او داشت.

شهید آوینی، خود، به نمونه‌ای از این برخوردها اشاره می‌کند:«عصبانیت آقایان محترم از مقاله "ویت کنگهای کافه نشین" بیشتر به همینجا باز می‌گردد که درست در شرایطی که روشنفکران رنگارنگ این مرز و بوم قصد دارند که خود را فارغ از مقاصد سیاسی نشان دهند، ناگهان کسی پیدا می‌شود که همه سوابق سیاسی این حضرات را رو می‌کند و داغی بر دلشان می‌گذارد که با هیچ مرهمی قابل درمان نیست.

عجیب اینجاست که شاید تا همین چند سال پیش، آقایان بسیار دوست می‌داشتند که خود را صاحب سوابق سیاسی مبارزاتی جا بزنند  و حداقل به صورت پنهانی برای خود پُز و لقبی انقلابی دست و پا کنند. حالا چه شده که چون جنّی که از بسم الله می‌ریزد از ایدئولوژیهای سیاسی می‌گریزند و به تصریح خودشان می‌خواهند طوری زندگی کنند که با تغییر حکومتها و رژیمهای سیاسی لطمه‌ای به ایشان نخورد؟!»(5)

اما این جنس برخوردها به دهه70 ختم نمی‌شود بلکه ردپای آن را می‌توان در دوره کنونی نیز دنبال کرد. آنجایی که بهنوش بختیاری را به دلیل انتقاد از سیاست دیپلماتیک دولت یازدهم تحت فشار قرار می‌دهند یا حسام نواب صفوی  را به دلیل دفاع و حمایت از امنیت جامعه و شهدای مدافع حرم مورد هجمه قرار داده و به سخره می‌کشند و یا مهران مدیری را به دلیل رویکرد انتقادی از وضعیت اجتماعی، مورد تاخت قرار می‌دهند.

متاخرترین این برخوردها، در برابر اشعار حماسی-انتقادی میثم مطیعی خطاب به دولت یازدهم و پیش رو(همان گفتمان اعتدال) است. اگر شاعرانی که شعرِ مطیعی را سرودند اهل سُکنی در خانه تعلقات بودند و چشم به مائده‌های زمینیِ صاحبان قدرت دوخته بودند آنگاه دیگر نه مطیعی اینچنین مورد هجمه مدعیان تساهل قرار می‌گرفت و نه آن شاعران، مورد تمسخر! در روزگاری که تجلیات هنر هنرمندان و قلمِ نویسندگان قیمت دارد، انتظاری جز برخوردهای رادیکال در برابر رَستگان از تعلقات، نباید داشت.

از اندک نمونه‌هایی که گذشت می‌توان به این نتیجه قرین و نزدیک شد که تساهل فرهنگی در ادعا، به رادیکالیسم بی انعطاف و تحمل ناپذیر در عمل، منتج می‌شود زیرا که تفکر مدرن به خصوص مکتب لیبرالیسم که بنیان این اندیشه و رویکرد است، بر موضع پایدار قرار ندارد و به دلیل نسبی‌گرایی معرفتی، همواره قائل به موضع ناپایدار است و به دلیل این موضع ناپایدار، معیارهای برتافته شده در زمانها و شرایط مختلف، متغیر است و اینگونه مسیر را پیمودن همانی است که امروزه در ایران، اعتدال نام دارد.

پی نوشت:
1: سخنان حسن روحانی در مراسم تقدیر از استاید نمونه کشور در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳
 2: مصاحبه محسن رنانی با ماهنامه برای فردا شماره15، بخشی از سخنان صادق زیبا کلام http://tn.ai/678290
3:کتاب کمبود لیبرالیسم صفحه 136 نوشته ولف
4: نامه سید محمد خاتمی به مهدی نصیری، سردبیر وقت کیهان در تاریخ 3/2/1369
5: کتاب حلزونهای خانه به دوش صفحه 99-100 نوشته شهید آوینی

 منبع: جهان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۴/۰۸
احمد خوشخو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی