«پروتکل پالرمو»؛ زنجیر دیگری که بعد از برجام و FATF به پای خود میبندیم
به گزارش عمارنامه، در شرایطی که دولت روحانی از فتح الفتوح خود، یعنی «برجام» طَرفی نبسته است و حکومت ایالات متحده (نه فقط شخص دانلد ترامپ) هیچ شأنی برای یک قرارداد مکتوب و رسمیت یافته بین المللی قائل نیست و هر از چندی، علی رغم جسم و روح برجام، تحریمهای جدیدی علیه کشورمان وضع می کند، اما چشم امید عدهای از سیاستمداران کشور همچنان به مفاهیم بی اعتباری به نام «نهادهای بین المللی» و «قوانین بین المللی» است تا با پیوستن به معاهدات و کنوانسیونها، همچنان از پی فواید بی شماری باشیم که در برجام «تقریبا هیچ» از آن نصیب کشور شد.
در جدیدترین تحول در این زمینه، روز چهارشنبه (۴ بهمن) مجلس شورای اسلامی، علیرغم مخالفتهای جدی برخی نمایندگان، با ۱۳۲ رأی موافق، ۸۰ رأی مخالف و ۱۰ رأی ممتنع از مجموع ۲۳۶ نماینده حاضر در مجلس، لایحه الحاق ایران را به معاهده مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی (پروتکل پالرمو) تصویب کرد.
لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون سازمان ملل متحد، برای مبارزه با جرائم سازمانیافته فراملی در تاریخ ۱۳۹۲/۰۹/۱۹ به مجلس شورای اسلامی داده شد که با توجه به حساسیت و نگرانیهایی که در رابطه با پیوستن یا نپیوستن به این کنوانسیون وجود داشت، تا مدتها لایحه مورد بحث مسکوت ماند تا ابعاد حقوقی کنوانسیون مورد بررسی قرار گیرد. اما برای بار دوم در تاریخ ۱۳۹۵/۰۴/۱۳ لایحه الحاق دولت به کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با جرائم سازمان یافته فراملی به مجلس شورای اسلامی ارسال شد.
گرچه در ظاهر امر، این یک معاهده بین المللی برای مبارزه با جرایمی چون قاچاق انسان و پولشویی عواید حاصل از فساد است، اما در بطن و روح ماجرا مبارزه باگروههای تروریستی طبق تعریف کشورهای غربی (علی الخصوص) آمریکا از طریق شناسایی و مسدود کردن منابع مالی آن هاست.
تا این جا، صورت مساله بسیار درست و منطقی به نظر می رسد و پیوستن جمهوری اسلامی ایران به این معاهده یک حرکت معقول در جهت پیوند با جامعه بین الملل جلوه مینماید. لیکن ماجرا برای ما آن جا حساس می شود که همه گروهها و سازمانهایی که در راه استقلال و آزادی کشور خود مبارزه می کنند، از بسیج مردمی (حشد الشعبی) عراق تا حزب الله لبنان، از حماس تاانصارالله یمن، طبق تعریف وزارت خارجه ایالات متحده (که مثل بخش عمده معاهدات بینالمللی بر این معاهده هم سلطه اصلی را دارد) ذیل گروههای «تروریستی» قرار دارند و حتی در واشینگتن و برخی دیگر از پایتختهای غربی جریانات سیاسی قدرتمندی به دنبال قرار دادن نام «سپاه پاسداران» ایران در فهرست تروریستی هستند. البته، موضع اصلی دولت دانلد ترامپ نسبت به سپاه پاسداران ایران چنین چیزی است و حتی قانون تحریمی «کاتسا» با همین پیش فرض نانوشته که سپاه یک موجودیت «تروریستی» است که به گروههای «تروریستی» دیگر کمک می کند، تنظیم شده است.
حقیقت ماجرا این است که در مجموعهای از طرحهای به هم پیوسته، نظام سلطه به سردمداری آمریکا قصد دارد به هر قیمت ممکن نفوذ منطقهای و توان دفاعی ایران را مهار و سپس تضعیف کند. در این مسیر، از زمان نتیجه دادن سناریوی «برجام» برای مهار توان هستهای ایران، تلاش نظام سلطه مضاعف گردیده تا با استفاده از کمهزینه ترین روشها، یعنی از طریق درگیر کردن ایران در معاهدات و کنوانسیونهایی که کوچکترین دستاوردی برای جمهوری اسلامی ایران ندارند و صرفا تعهدات چندلایه و به هم پیوسته قانونی برای کشور ما ایجاد می کنند، جمهوری اسلامی ایران را «بدون شلیک یک گلوله» (تعبیر باراک اوباما، رییس جمهور پیشین آمریکا) به تسلیم وادار کنند.
از این رو شاهدیم که بلافاصله بعد از اجرایی شدن برجام، بحث الحاق ایران به FATF (کارگروه اقدام مالی) با هدف «مبارزه با تامین مالی تروریسم» مطرح می شود و متاسفانه جریاناتی در قوه مجریه و مقننه به طور جدی تصویب آن را از سوی کشورمان پیگیری می کردند. FATF هم طبق همان تعریفی که در بالا آمد، در وهله نخست برای ضربه زدن و در نهایت نابودی گروههای مقاومتی چون حزب الله، حماس، انصارالله و امثال آنها در لوای مبارزه با «گروههای تررویستی» از طریق خشکاندن منابع مالی آنها طراحی شده است و از این لحاظ کاملا در پیوند با پروتکل پالرمو و بستههای تحریمی علیه ایران چون «کاتسا» قرار دارد.