رقص مدیران یا دهن کجی به اسلام
سعدی
شیرازی در کتاب گلستان در باب هفتم و در تأثیر تربیت می گوید: ((یکی از
فضلا تعلیم ملک زاده ای همی کردی و ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس نمودی.
باری پسر از بیطاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تن دردمند برداشت.
پدر را دل بهم برآمد، استاد را بخواند و گفت: پسران آحاد رعیت را چندین
جفا و توبیخ روا نمیداری که فرزند مرا، سبب چیست؟ گفت: سبب آنکه سخن
اندیشیده باید گفتن و حرکت پسندیده کردن همه خلق را علی العلوم، و پادشاهان
را علی الخصوص.
بموجب آنکه بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود هر آئینه بافواه بگویند و قول و فعل عوام الناس را چندان اعتباری نباشد
اگر صـد ناپـسـند آید ز درویش رفـیقـانش یکـی از صـد نـدانند
وگر یک بـذله گوید پـادشـاهی از اقـلـیمی بـاقـلـیمی رسـانند))
در چند روز گذشته حرکتی از سوی مدیر آموزش و پرورش یکی از شهرستان های استان سر زد که جای بسی تأمل و البته تأسف در پی داشت و ای کاش آن مدیر می فهمید حرکات او در شأن یک مدیر در جمهوری اسلامی نبود و این حکایت سعدی شیرازی را می خواند و به آن عمل می نمود. قصد پرداختن به این موضوع را نداشتم اما از آنجا که برخی مدعیان اصلاحات همچون همیشه با هوچی گری و غوغا سالاری قصد انحراف از موضوع اصلی را داشتند ذکر نکاتی را ضروری می بینم:
1 – باید دید از نظر فقهی و شرعی رقص خصوصا رقص محلی چه حکمی دارد؟ با آنکه خود تحصیل کرده رشته الهیات هستم و با جستجو در منابع و سوال از عالمان دین حکم این عمل را می دانستم اما باز برای آنکه حرفی باقی نماند مصاحبه ای تلفنی با حجت الاسلام اسدی گرفتم (وی بیش از 50 سال از عمر خود را فقط برای تحقیق و تبلیغ احکام و فقه گذاشته است و در خلوص نیت و صفای باطن وی شکی نیست و صوت این مصاحبه هم روی کانال خاورستان قرار خواهد گرفت) وی تمامی رقص ها را حرام اعلام کرد. جهت تأکید پرسیدم رقص محلی چطور وی اذعان داشت فرقی ندارد حرام است.
حال نمی دانم چرا یکی از همکاران رسانه ای که قطعا از بنده داناتر و آگاه تر به مسائل هستند چشم خود را بر روی این موضوع بسته و کلید واژه محلی را سر دست گرفته و بابی جدید در فقه تشیع گشوده که محلی بودن رقص از حرمت آن جلوگیری می کند یا می کاهد!
2 - شخصی از دوستان همان مدیر رقاص گفته است که مگر این رقص را از تلویزیون نمی بینید؟ باید 2 نکته را گوشزد کرد:
الف – درست است که تلویزیون این گونه رقص را پخش می کند اما آیا پخش در تلویزیون از حرمت آن می کاهد و آیا می توان بر این کار تلویزیون صحه گذاشت؟ نهایتا آقایان می گویند ما دفع افسد به فاسد می کنیم. از این مسائل فراوان داریم. به عنوان مثال حکم حرام بودن ربا در قرآن آمده است حال سئوال اینجاست کدام مرجع تقلید ما بر سیستم اعطای وام در بانک های کشور صحه می گذارد؟ آیا می توان ادعا کرد پخش تبلیغ اعطای وام در تلویزیون آن را حلال می کند؟
ب – نکته دیگر آن که عمل حرام، حرام است حتی اگر تمام مردم دنیا آن را انجام دهند. دست بر قضا امام خامنه ای در دیدار اخیر خود با جامعه مداحان کشور سخنانی فرمودند که ارتباط مستقیم با موضوع ما دارد. معظم له فرمودند: ((حرام کوچک و بزرگ ندارد آنچه حرام شرعی است نبایستی به صورت آشکار در کشور انجام گیرد حالا یک نفر یک غلطی برای خودش می کند به کنار آن بین خودش و خداست اما آنچه در مقابل چشم مردم است در محیط جامعه است حکومت اسلامی مثل حکومت امیرالمومنین مثل حکومت پیغمبر وظیفه دارد در مقابل آن بایستد))
3 – خاورستان به محض اطلاع از انجام عمل تأسف باری که روی داد اقدام به انتشار آن نکرد و کمی صبر کرد تا شاید آن مدیر محترم که ید طولایی در شبکه های اجتماعی دارد (و اگر ادعا شود وقت گذاشتن وی برای شبکه های اجتماعی بیشتر از وقت گذاشتن برای آموزش و پرورش است اغراق بزرگی نخواهد بود) در پی جبران مافات برآید و عذرخواهی کند اما صد افسوس که این گونه نشد لذا اقدام به انتشار ویدئو آن نموده تا اگر به صورت متنی منتشر شود مدیر خاطی در جهت تکذیب آن برنیاید و مدیر کل آموزش و پرورش و دیگر زعمای استان هم از این گونه هنرنمایی های مدیر محترم آموزش و پرورش آن شهرستان لذت ببرند!
4 – مدیر خاطی که حالا خود باخبر شده بود چه خطایی کرده است در برخی جمع های خصوصی ابراز ندامت می کند و البته گفته است می ترسم بخاطر این کار عزل یا مجبور به استعفا شوم یعنی باز هم این ابراز ندامت بخاطر عمل زشت خود نبوده است بلکه بخاطر حفظ میز خود بوده است.
5 – علی رغم اذعان مدیر خاطی به اشتباه خود برخی رسانه ها (بخوانید کاسه های داغ تر از آش) لشکر رسانه ای خود را سرجمع کرده و نه تنها در پی توجیه و تحسین این کار برآمدند بلکه در رسانه های زرد خود در نعلی وارونه عمل خاورستان را تقبیح و از من خواسته اند از آن مدیر خاطی عذرخواهی کنم! جای تأسف است جای خواهان و خوانده و جای شاکی و متشاکی عوض شده است!
6 – حرام بودن عمل به کنار، بحث ما این است چرا در جمع آن هم در یک محیط آموزشی و در مقابل چشمان بانوان و دانش آموزان و البته چشم دوربین خبرنگاران و دوربین گوشی های همراه حضار این عمل صورت پذیرفت آیا آن مدیر این چشم ها را نمی دید؟
اگر همان مدیر یک انسان عادی فاقد مسئولیت در جمهوری اسلامی بود و در جشن ازدواج یا تولد یکی از بستگان خود این عمل را انجام می داد علی رغم ارتکاب به عمل حرام جای پیگیری نداشت چرا که در یک محیط کاملا خصوصی بوده است. سئوال اینجاست چرا در مقام مدیر آموزش و پرورش و دبیر شورای آموزش و پرورش شهرستان این چنین به احکام شرع مقدس آن هم در یک محیط آموزشی دهن کجی می شود؟ بهتر است حکایت اول این مقاله را دو مرتبه بخوانید.
7 – خاورستان تنها از این عمل مدیر انتقاد کرده و کاری به سایر اقدامات وی نداشته است که اگر قرار بر بررسی سیاسی کاری های این مدیر بود باید مقاله ای جدا نگاشته می شد اما از آنجا که میزان قبح و حسن ذاتی افعال بستگی به جناح سیاسی آنان در مرام مدعیان اصلاحات دارد چنان در رثای این مدیر روضه خواندند و ما را مورد آماج حملات خود قرار دادند که گویی چه جفاها بر این مدیر نرفته است؟ سئوال اینجاست این مدیر خاطی چه جایگاهی در عالم سیاست استان دارد که ما را متهم به تخریب وی با منافعی خاص می کنید؟
مثالی می زنم؛ روزگاری رئیس همین مدعیان اصلاحات علی رغم ملبس بودن به لباس پیغمبر با یک زن اجنبی دست داد. حال آن که بنا بر فقه مقدس این عمل حرام است اما چون وی رئیس اصلاح طلبان بود هنوز که هنوز است خیلی ها بر این عمل صحه می گذارند و امروز نباید تعجب کرد چرا افرادی هم پیدا می شوند و بر این عمل مدیر خاطی صحه می گذارند. به راستی پس از این اتفاق بود که معنای این جمله را فهمیدم ((چه بسیار مردمانی که به خاطر دنیای دیگران آخرت خود را خراب می کنند))
9 – این مدعیان مطرح نموده اند که ما مخالف عشایر هستیم. اینجانب سر تعظیم در مقابل همه عشایر ایران زمین فرود می آورم چراکه به فرموده امام ما، عشایر ذخایر انقلابند لذا از موضوع اصلی منحرف نشوید و مدیر خاطی باید پاسخگوی عمل خود باشد. پای عشایر را وسط نکشید.
10 – امیدوارم مدیر کل محترم در این چند صباح باقی مانده از دوران مدیرت خود تصمیمی انقلابی بگیرد و با عزل مدیر خاطی روح همرزمان شهیدش را شاد نماید. آقای مدیرکل! به راستی اگر همان شهیدی که شما او را با مهارت غواصی خود از زیر آب های اطراف جزیره مجنون پس از عملیات خیبر در آورید به پیش شما می آمد چه می گفت؟ و چه می خواست؟ فأین تذهبون؟