حجت الاسلام احمد خوشخو

مذهبی و اخلاقی و سیاسی

حجت الاسلام احمد خوشخو

مذهبی و اخلاقی و سیاسی

اطلاعات مذهبی و اخلاقی و سیاسی


اخیرا شنیده شده است کتاب‌هایی که در کانون‌های زبان انگلیسی سراسر کشور به کودکان و نوجوانان تدریس می‌شود محتوی متونی مبنی بر ترویج عادی جلوه دادن دوستی دختر و پسر، نگهداری سگ و انواع حیوانات، اسراف در لباس و خوراک و موارد بسیاری از این قبیل است.
صراط: یکی از موارد اثرگذاری در تغییر سبک زندگی یک جامعه از سوی دشمنان نفوذ فرهنگی در لایه های زیرین اجتماع است که این مهم بستر سازی در جهت ترویج و تقویت سبک زندگی ایرانی-اسلامی در خانواده‌ها را بیش از پیش ضروری می سازد.

تلاش  جهت اجرای سبک زندگی اسلامی، به خصوص در میان کودکان نوجوانان از جمله موارد آرمانی در کشور بوده که نیازمند زیر ساخت سازی و البته نظارت های دقیق است.

آشنایی کودکان با گفتمان زندگی اسلامی و نفی سبک زندگی به شیوه غربی از طریق کتاب های قصه و به خصوص تصویر سازی اهمیت فزاینده ای دارد چراکه ادبیات کودکانه در شاکله قصه و داستان می تواند بسترسازی مناسبی برای انتقال مفاهیم فراهم کند.

از سوی دیگر تصویر سازی از آن جهت قابل اهمیت است که نقایص داستان و قصه قابل ویرایش توسط بزرگسالان است اما خلق تصویر به جهت عدم تفکر کامل در ذهن کودکان به فرآیند تخبل وی ناخودآگاه تاثیر میگذارد.

علی رغم نگرانی ها در این زمینه اما اخیرا تولید داخلی کتابهای کودک و نوجوان با زمینه سبک زندگی اسلامی از کیفیت پایینی برخوردار است و این در حالیست کتاب های جایگزین که در زیر پوست خود نگاه غربی دارد، جایگزین و به نوعی رقیب کتاب های داخلی شده اند.

تصاویر زیر گویا و مفهوم انتقال مفاهیمی است که سبک زندگی به شیوه ای غیر اسلامی را در بر میگیرد که به خصوص به دلیل تصویر سازی و رنگ آمیزی می تواند نقش اساسی در ذهن کودکان داشته باشد.

تبلیغ زندگی غربی در کتاب‌ کودکان +عکس

تبلیغ زندگی غربی در کتاب‌ کودکان +عکس

و شاید یکی از دلیل این مهم عدم پیوست فرهنگی در این زمینه باشد که متاسفانه فاقد شخصیت سازی درست و صحیح در ذهن کودکان هستیم و این اقدامی است که به صورت جدی می تواند با پدیده های غلط مبارزه کند و ضمن عدم ارائه مجوز جهت انتشار این کتاب ها زمینه برای نشر کتب داخلی بیشتر فراهم شود.

اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود و اینبار در سبکی جدید تر، تحت لوای زبان دوم مفاهیم غلط به سادگی انتقال داده می شود.

تسلط به زبان غیر از زبان مادری، به همان اندازه ای مفید و لازم است که عدم سازماندهی درست آن نیز می تواند مخرب و زیان آور باشد.

تاکید بر یادگیری زبانی دوم در کودکان از همان سنین ابتدایی و استقبال در این زمینه، شروع زبان انگلیسی یا زبان دوم را در مهدهای کودک کلید زد و رشد قارچ گونه آموزشگاه های زبان را فراهم کرده است به طوری که برابری این آموزشگاه ها با مدارس رقابت می کند.

اخیرا شنیده شده است کتاب هایی که در کانون های زبان انگلیسی سراسر کشور به کودکان و نوجوانان تدریس می شود محتوی متونی مبنی بر ترویج عادی جلوه دادن دوستی دختر و پسر، نگهداری سگ و انواع حیوانات، اسراف در لباس و خوراک و موارد بسیاری از این قبیل است.

معمولا کتاب‌های مرجع آموزش زبان توسط موسسات انگلیسی و آمریکایی – همچون آکسفورد (oxford) و لانگمن (longman) تهیه می شوند و به سایر نقاط جهان فرستاده می شوند. کتاب هایی از قبیل نیوهدوی ( New American Headway)، اینترچنج (Interchange)، تروتولایف (True To Life)، تاپ ناچ (Top Notch)، فور کرنرز (Four corners)، توتال انگلیش (Total English)، انگلیش ریزالت (English Result)، امریکن انگلیش فایل American (English file)، نچرال انگلیش (Natural English)، کاتینگ ادج (Cutting Enge)، التراگو (Alter ego) و غیره.

این کتاب ها طبق آن چه که گفته می شود مطابق استانداردهای آموزشی تهیه شده اند اما اگر از فیلم ها یا موسیقی های نامناسب و بیگانه با فرهنگ ایرانی-اسلامی که در کنار این کتاب ها به منظور آموزش بهتر ارائه می شود با تساهل بگذریم، خود این کتاب ها که منبع اصلی آموزش محسوب می شوند یک چالش فرهنگی جدی به شمار می آیند.

به عنوان نمونه، در این کتاب ها مکس ( max) و لوسی (lucy) با هم دوست اند، با هم به گردش و تفریح می روند و شب و روز می گذرانند و روی این نکته تاکید می شود که این ها دو سال است با هم پارتنر partner (شریک عشقی) هستند، اما هنوز مطمئن نیستند به درد هم می خورند، حتی لوسی با مکس در خانه ایکس بوی فرندش exboyfriend (دوست پسر قبلی) آشنا می شود و آنچنان این مسائل بدیهی و حل شده بیان می شود که جایی برای تعجب یا تردید باقی نمی گذارد!

این کتاب ها در ترویج فرهنگ غربی پا را از این فراتر می گذارد و تمرین هایی می دهند تا دانش آموز خود را در آن فضا تصور کند و بگوید اگر جای آنها بود چه می کرد!؟ مثلا در تمرینی بیان می شود: «سوفیا (sophie) امشب پارتی دارد و دوستانش را دعوت کرده، او برای مهمانان برنامه های خوبی دارد و الآن تصمیم گرفته میز شام را بچیند اما نمی خواهد که پسرها کنار پسرها و دخترها کنار دخترها قرار بگیرند، لیستی از دوستانش را به شما می دهد و از شما می خواهد میز را طوری بچینید که هیچ دختری در کنار دختر دیگر قرار نگیرد!» و نمونه های فراوان مشابهی از این گونه مثال ها در کتب آموزشی انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و… وجود دارد.

اینها تنها ظاهر امر است که به سادگی قابل نقد و البته نگران کننده است اما ماجرا از آنجایی نگران کننده تر می شود که این کتاب ها توسط مراجع آنها در سراسر دنیا پخش می شوند و در پسِ آن می تواند پا را فراتر بگذارد و فضای فکری و عقیدتی کودکان و نوجوانان را هم تغییر دهد.

این مسائل وقتی دردناک است که همه واقف هستیم کودکان در سنین ابتدایی توانایی تفکیک خوب و بد از یکدیگر را ندارند و روحیه آنها به سادگی قابل دسترسی و البته دستکاری است که این تاثیرات غلط به سادگی از سوی دشمنان با روش های مختلف به کشور انتقال داده می شود و ظاهرا متولیان امر نیز دغدغه ای در اینباره ندارند.

شاید بهتر باشد با حمایت از موسسات داخلی که اقدام به نوشتن کتاب با سبک فرهنگ بومی می کنند، اثر گذاری قابل توجه تری در مقابل سیل ورود این کتاب ها به داخل داشته باشیم و  دست به تألیف کتب آموزشی زبان منطبق با نیازهای بومی کشور خودمان بزنیم.

چاره اندیشی مسئولان فرهنگی و متخصصین می تواند تاثیر به سزایی در این زمینه داشته باشد تا ضمن مبارزه با انتقال مفاهیم غلط در قالب های مختلف فرهنگی، زبان آموزی و پیشرفت نیز صورت گیرد.


منبع: اتاق خبر24
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۹
احمد خوشخو
امام علی(ع) خطبه می­‌خواندند، یک نفر گفت: یا علی! این سرخ­رو­ها را دور خودت جمع کرده‌­ای که منظورش ایرانی­‌ها بودند. دارد که امام با پا به منبر کوبید و فرمود: من دست از این­ها بکشم؟! من می­‌بینم تأویل قرآن را به شما یاد می­‌دهند.

فارس:  آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران به مناسبت ماه مبارک رمضان به شرح دعای ابوحمزه ثمالی پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:
*حقیقت تخلّق به اخلاق الله

دیشب و امشب به مناسبت میلاد با سعادت، امام هماممان، امام حسن مجتبی(ع) مقدّمتاً نکاتی را بیان کردیم. روایت از جمله «أَنَّ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَن » را خواندیم و گفتیم خلق حسن چیست و بیان کردیم که خلق حسن همان « تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ» است، همان متخلّق به اخلاق الهی بودن. عرض هم کردیم متخلّق شدن به اخلاق الهی و خلق و خوی الهی یعنی هر آنچه که ذوالجلال و الاکرام از انسان بخواهد.

بعد روایاتی را از وجود مقدّس امام صادق و پیامبر خواندیم که می‌فرمودند یک نمونه اخلاق الهی این است که انسان یهود و نصاری را به عنوان ولی خود نگیرد و نکاتش را عرض کردیم.

الان تا بحث اخلاق پیش می­‌آید، تصوّر ما از انسان اخلاقی،کسی است که سربه زیر است، خوب چشم و زبان و گوش و اعضا و جوارحش را کنترل می­‌کند، آزارش به کسی نمی‌­رسد و نفعش به دیگران است، که این‌ها هم هست ولی به حقیقت تخلّق به اخلاق الهی، یعنی هر آنچه که خدا می­‌گوید.

مثل پیامبر که وقتی پررودگار عالم می­‌خواهد ایشان را معرفی کند، نه تنها خود پیامبر را، بلکه همراهان او هم بیان می­‌کند «وَ الَّذینَ مَعَهُ» و می­‌فرماید خصوصیّتشان این است که  «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ». خود پیامبر منشاء اخلاق است و دیگر بالاتر از او متخلّق به اخلاق الهی نداریم، «إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیم »؛ امّا همین پیامبر باعظمت در مقابل کفّار برخوردش طوری نیست که حالا گاهی با ملایمت باشد و گاهی هم جدّی و شدید، برخوردش اشدّ است. امّا در مقابل غیر کفّار و خودی‌ها رحماء است و این به صورت ظاهر جمع ضدّین است. معمولاً ما تصوّر می­‌کنیم آن کسی که متخلّق به اخلاق الهی است، باید انسانی باشد که دائم آرام است و این که باید یک موقع «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» هم باشد، برای ما بیان نمی‌­شود.

*چه کسانی قیام امام را باور نداشتند؟

در مثال مناقشه نیست. وقتی امام در سال ۴۱ ،۴۲ قیام کرد، قبلش در سال ۴۰ به تعبیر عامیانه درس اخلاق امام در قم گل کرده بود و و بسیار درس اخلاق عالی و شلوغی شده بود که اوّل برای طلّاب و روحانیون بود امّا بعد دیگر برای عموم آزاد شد و همه آمدند. لذا وقتی امام در اواخر سال ۴۱ و ۴۲ قیام کردند، یک عدّه باور نکردند که این همان حاج آقا روح الله اخلاقی است. گفتند: حاج آقا روح الله اخلاقی حالا قیام کرده؟! به تعبیری معادله‌هایشان به هم خورد. باور این که انسان اخلاقی سر به زیری که حتّی تا خود منزلشان اگر کسی سؤالی داشت، می­‌گفتند: «بفرمایید، فرمایشی دارید؟» و بعد اجازه نمی­‌دادند کسی به دنبالشان راه بیفتد، قیام کند، برایشان سخت بود.

لذا برای بعضی اخلاق این‌گونه است امّا «أَنَّ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَن » یعنی همان «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ»؛ نیکوترین اخلاق و حسن خلق آن است که ذوالجلال و الاکرام از انسان می­خواهد. پس معلوم می­شود خلق و خوی الهی ملاک است، نه خلق و خویی که نعوذبالله نفسانی باشد. این که انسان فقط سرش را به زیر بیندازد مراقب خود باشد. عرض کردیم البته آن‌ها هم باید باشد که چشم و گوش و زبان را کنترل بکند و از تهمت و غیبت وآوازها و ترانه‌های مبتذل حفظ کند، و خیرش در جامعه و خانه و خانواده و همسایه و دوستان به همه بیشتر برسد، همه این‌ها باید باشد ولی اخلاق فقط همین نیست، « أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ ».

لذا همین آقایی که به عنوان اخلاقی هست، خودش هم می­‌فرماید: «أَنَّ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَن »، و صورت ظاهر ما در عوام بیان می‌کنیم: امام حسن صلح طلب بود و در یک تعبیر بسیار اشتباه و دروغین می‌گوییم که آن‌هایی که سیّد حسنی هستند، آرام هستند امّا مثلا آن‌هایی که سیّد حسینی هستند جوشی هستند، اتّفاقاً برعکس است.

بحث دیشب و امروز و نکاتی که عرض می‌­کنم سلسله‌وار است. نمی‌­شود این‌ها را جدا کنیم؛ یعنی اگر کسی از این‌جا برسد و بحث دیشب را گوش نداده باشد، متوجّه نمی‌شود.

*چرا حضرت عبدالعظیم محور امامزادگان ری هستند؟

در کتاب علل الشرایع در یک روایت که از لحاظ سند هم خوب و عالی است، سدیر بیان می­‌کند: یک وقتی که پسرم همراه من بود، وجود مقدس حضرت باقرالعلوم، امام محمّد باقر(ع) به بنده بیان فرمودند: آن عقیده‌ای را که در سینه داری برای ما شرح بده که اگر در آن اغراق باشد، آن را بگیریم و اگر نقصی داشته باشد، تو را راهنمایی کنیم. ببینید حضرت چقدر زیبا بیان می‌کنند.

این عرض حال هم خیلی مهم است که انسان حالش را عرضه بدارد که دینش را حفظ کند و مراقب باشد. خیلی از اعاظم بزرگان بیان کردند علت العللی که حضرت عبدالعظیم الحسنی چنین مقام والایی پیدا می­کند، مقامی که «من زار عبدالعظیم الحسنی بری کمن زار الحسین بکربلاء»، این است که دائم حالات خودش را به امام زمان خودش عرضه می‌دارد. وإلّا می­‌دانید حضرت حمزه قبل آنجا مدفون بودند و و اصلاً حضرت عبدالعظیم الحسنی می­‌گوید من را در آن باغی که حضرت حمزه مدفون هستند، دفن کنید و حضرت سیّد طاهر هم قبرشان بعداً معلوم شد امّا الان اصل و محور شده حضرت عبدالعظیم. این برای همین عرضه اعمال است.

مثل ابن بابویه، حضرت شیخ صدوق. آنجا دو سه امامزاده هست مدفون بودند و به واسطه برکت آن امام‌زاده‌ها ایشان آنجا مدفون شدند امّا وقتی به واسطه آن سیل عظیمی که در ری می‌­آید، در قبر آب می­‌افتد و بدن مطهّر ایشان روی آب می­‌آید و می­‌بینند که بدن سالم است و کفن پاره است وإلّا قبلش یک قبر معمولی، مثل قبور دیگر بود. بعداً برایش این‌طور ضریح و گنبد و بارگاه می‌گذارند. و الان شده حضرت شیخ صدوق اسّ و اساس و محور آن امامزادگان باعظمت شده است.

*امام حسن، باب علم خدا

سدیر می‌گوید: من خواستم سؤالم را شروع کنم، حضرت فرمودند: یک لحظه آرام باش تا برایت مطلبی را بگویم. عرض کردم: بفرمایید. امام باقر(ع) فرمودند: هر کس به آن علم و دانشی که پیامبر عظیم‌الشّأن نزد حضرت مولی‌الموالی، علی ابن ابیطالب(ع) نهاده معتقد باشد، مؤمن است وهر کسی که معتقد نباشد و منکر آن باشد، کافر است.

پیامبر فرمود: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا» مولی‌الموالی باب علم خدا است. آن مولی‌الموالی که می­فرماید: از من سؤال کنید «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»، آن مولی‌الموالی که می­‌فرماید: اگر از من سؤال کنید، طرق آسمان‌ها را برایتان بهتر از زمین شرح می‌دهم. لذا معلوم است ایشان علم الهی است. به قول یکی از اولیاء خدا و عرفای عظیم‌الشّأن که بیان می­‌کرد وقتی علی مشتق از اعلی است، یعنی «عینه علم و عقل و لامه لقاء». لذا این یک نکته بسیار مهم است که امیرالمؤمنین علم خداست.

بعد حضرت فرمودند: بعد از امیرالمؤمنین، امام حسن هم همین مقام را دارد. یعنی لا شک و لا ریب که امام حسن هم  همان باب علم خدا می‌­شود. فرقی نمی­‌کند، همه‌شان همین حال را دارند، «کلّهم نور واحد».

سدیر می‌­گوید: من سؤال کردم: آقاجان! پس چگونه است امام حسن این مقام و منزلت را دارد و آن‌وقت مقام خلافت را به معاویه واگذار کرد و عقب نشست؟

معلوم می‌­شود گاهی در بین محبّین هم سؤال پیش می­‌آید. در مثال مناقشه نیست؛ یک وقت اشتباه نشود و بعضی خشکه مقدّس نباشند که بگویند: چرا شما این‌ها را با معصومین مقایسه می­کنید؟ خیر، مقام عصمت مقام خاص است امّا خیلی جالب است، وقتی نسبت به مقام عصمت برای انسان سؤال پیش بیاید، معلوم است دیگر نسبت به کردار و رفتار مثلاً امام راحل هم سؤال پیش می­آید، مثلاً سؤال پیش می‌­آید که چرا امام قطع­نامه را پذیرفت. سدیر هم از مقربّین زین العابدین است و هم امام باقر؛ یعنی از صحابه مقرّب است، نه صحابه‌­ای که دور باشد. یعنی برای مقرّبین سؤال پیش آمده که پس چطور شد امام حسن صلح را پذیرفت و خلافت را به معاویه واگذار کرد و به تعبیری عقب‌نشینی کرد؟

*لزوم وجود جلسات پرسش و پاسخ

لذا اتّفاقاً گاهی بد نیست که این سؤال­‌ها تبیین ­شود و به تعبیر امروزی­‌ها جلسات پرسش و پاسخ باشد که انسان این‌ها را بگوید و در دلش نماند؛ چون حسب روایات شریفه شک اوّلیه منعی ندارد امّا اگر شک بماند، انسان را گرفتار و بدبخت می­کند. بالاخره انسان یک شبهه­ای در ذهنش می‌­آید، اشکال ندارد منتها به شرط این که بلافاصله برای رفع شبهه پا جلو بگذارد. اگر پا جلو نگذارد، همین‌طوری می­ماند و شبهات دیگر می­آید و آرام آرام اصلاً عوض می­شود. نسبت به امام زمان خودش حالش تغییر پیدا می­کند؛ نسبت به امام حسن مجتبی، نسبت به امام زین العابدین، نسبت به اباعبدالله الحسین و نسبت به معصومین حالش تغییر پیدا می­کند.

چون گاهی بعضی مطالب و اسراری را که پشت نهفته شده، نمی‌­دانند. علل را نمی‌­دانند که چرا رفتار و منش الآن حضرت امام این‌گونه است. مثلاً چرا الآن حضرت امام بیان می‌فرمایند که ما مذاکره­‌کنندگان را فرزندان خودمان می‌دانیم؟ برایشان سؤال پیش می­آید که چرا حضرت امام این‌طوری رفتار می­‌کنند. از آن طرف گاهی برای انسان سؤال پیش می‌آید که به تعبیری حضرت امام که مدافع مذاکرات هسته‌­ای است، پس چرا یک عدّه إن‌قلت می‌آوردند و می­‌گویند اینجای مذاکرات این‌طور است، آنجایش آن‌طور و ... . چه کار باید کرد؟ لذا انسان باید این شبهه‌هایی را که برایش پیش می‌­آید، بگوید و نباید در ذهنش نگه دارد تا بماند.

امام سدیر را دوست دارد و می­‌گوید: سدیر آن چه را در که سینه­‌ات هست، بیرون بریز.

الآن وضع ما هم گاهی همین‌طور می­‌شود. حضرت امام چیزی بیان می­‌کنند و ما طور دیگری برداشت می‌­کنیم، باید به این­ها دقّت کنیم و به اهل فن آن مراجعه کنیم.

سدیر عرضه داشت: با این مقام علمی که شما دارید و می­‌گویید همان علم امیرالمؤمنین است و امام حسن(ع) هم همان را داشتند، چطور است که ایشان مقام خلافت را به معاویه واگذار کرد؟

حضرت فرمودند: آرام باش. امام حسن(ع) به وظیفه خودش آشناتر بود. اگر این عمل را انجام نمی‌­داد، اتّفاق بسیار بزرگ و خطرناکی پیش می­‌آمد و این کار را کردند که جلوی آن خطر بزرگ را بگیرند. این­ها نکات بسیار مهمّی است.

*عالمی که یک سال گوشت نخورد!

در مثال مناقشه نیست؛ این را بگویم، خیلی جالب است. من این را در حال بزرگان دیده بودم که به مورچه دانه می‌­دادند. این را در کردار آیت­‌الله حق­شناس هم دیده بودم که این حال را داشتند امّا یکی از دوستان گفت: یک موقع یک سوسکی دیدیم، آقا فرمود: بکشیدش. تعجّب کردیم آقا که این‌طوری نبود؟! بعد فرمودند: اشتباه نشود، این باید کشته شود، این بحث همان «اقتل الموذی قبل ان یوذی» است. بحث رأفت با بحث اینکه چیزی به انسان اذیّت برساند، متفاوت است. بله، شما حیوان را نباید اذیت کنی. در بیرون، در صحرا، همین سوسک هست، آنجا اذیّتش نکن امّا اینجا می­خواهد به شما  ضرر بزند. این دفع ضرر است و به تعبیری رفع افسد به فاسد محسوب می­‌شود.

گرچه این‌طور نیست­ که کار فاسدی باشد امّا بخواهیم خیلی لطیف بگوییم این کار تو عندالاولیاء کار خوبی نیست. ان در حالات آیت‌­الله آشیخ محمّدتقی بروجردی - نه آیت‌­الله العظمی بروجردی، قبر شریفشان ایشان هم در مسجدی در دروازه غار است، استاد علّامه حاج میرزا علی‌اصغر صفّار هرندی - هست که خودشان تعریف می‌کنند که من یک مرتبه ذبح گوسفند را دیده بودم و به خاطر همین تا یک سال گوشت نمی­‌خوردم و بیزار شده بودم. بعد که استادم فهمید با عتاب به من امر کرد که این چه کار غلطی است تو می­‌کنی؟! می­دانی اگر چهل روز یک بار گوشت نخوری، به بدنت ضرر می‌­زنی؟ حداقّل چهل روز یک بار، باید مقداری گوشت بخوری. حالا می­‌خواهم این را عرض کنم که بعضی‌ روح لطیفی دارند و حالشان تغییر می­ کند امّا بالاخره دفع افسد به فاسد می­‌شود.

لذا خیلی مطالب هست، ما خبر نداریم. حضرت به  سدیر فرمودند: اگر امام حسن، این کار را نمی‌کردند، خطر بزرگی پیش می‌آمد.

*علّت صلح امام حسن

بعد حضرت فرمودند که ابوسعید نقل می­کند که به امام حسن عرضه داشتم: برای چه شما با معاویه مداهنه و مصالحه کردید، درحالیکه می­‌دانستید حق با شماست، نه او؛ و علاوه بر این هم می‌­دانستید که معاویه گمراه و ستمگر است، فریب می­ دهد؟!

بین اهل جماعت هنوز هم که هنوز است، خیلی‌هایشان معاویه را خال المؤمنین می­‌گویند و قبولش دارند منتها یزید را اهل جماعت هم قبول ندارند. البته وهابیّت فرق می­‌کند. وهابیّت بازو و بافته یهود است، مثل بهائیّت. بار­ها عرض کردم بهائیت را هم یهود و استعمار پیر انگلیس درست کردند و ساختند.آن‌ها حتّی برای یزید هم کتاب نوشته­اند به این عنوان که «یزید بن معاویه، امیرالمؤمنین» و از او نسبت به کار­هایش مدافعه کردند و حتّی مثلاً گفتند که نعوذ بالله امام حسین می­‌خواست در مقابلش قیام نکند. یکی از اشتباهات حسین بن علی این بود که قیام کرد و همین هم باعث شد که در آن­جا محاصره شد و کشته شد و این خیلی چیز مهمی نیست و إنشاءالله خداوند از حسین بن علی هم می­‌گذرد!!! به قول مرحوم ابوی می­‌فرمودند: بعضی‌­ها آبرو را قورت دادند و یک جرعه آب هم رویش خوردند. این­ها آبرو را قورت دادند و این‌قدر هم بی‌حیا هستند.

لذا ابو سعید به امام حسن گفتند: برای چه شما با معاویه که می­‌دانید معاویه گمراه است و فریب می‌دهد و طوری عمل می­‌کند که همه کس متوجّه نیست، مصالحه کردید؟

حضرت در جواب فرمودند: ای ابوسعید! آیا من بعد از پدرم، حجّت و امام بر حق نیستم؟ عرضه داشتم: بله.

فرمود: آیا من کسی نیستم که پیغمبر درباره­ی من و برادرم امام حسین فرمودند: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا»، حسن و حسین دو امامند، چه قیام ­کنند یا بنشینند. عرضه داشتم: بله.

بعد حضرت فرمودند: پس من چه قیام کنم و چه بنشینم، امام هستم. ای ابوسعید! علّت صلح من با معاویه عیناً همان علّتی ا­ست که پیامبر عظیم­الشّأن با بنی ضمره و بنی اشجع و اهل مکّه صلح کردند منتها یک تفاوت هم هست.

معمولا تاریخ گاهی با یک تفاوت­‌های جزئی تاریخ تکرار می‌­شود. من در مقدّمه­ کتاب محوریّت باطل در عالم راجع به تاریخ صحبت کردم که اصلاً علّت خواندن تاریخ چیست و چرا باید تاریخ را بدانیم. یک علّت اینکه تاریخ می­‌خوانیم این است که احتمال تکرار شدن تاریخ وجود دارد. پس حالا به واسطه­ی تجربه­ی گذشتگان، یک موقعی ما فریب نخوریم و از تجربه­ی گذشتگان استفاده­ی بهینه کنیم. وإلّا تاریخ را نمی­‌خوانیم که قصه بخوانیم که مثلاً امام حسن چه کار کردند، معاویه که بود، یزید که بود، آن­جا چه شد، مغول‌ها آمدند چه شد و ... . حالا که چه؟ این­ها که گذشته است! این­ها را می­‌خوانیم که تجربه­‌ای به دست آوریم برای این که تاریخ تکرار می‌شود.

در مثال مناقشه نیست؛ مثلاً این شعاری که می­‌دهیم: «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» یعنی ما دیدیم در کوفه در آن جریان چه پیش آمد، هم نسبت به امام حسن مجتبی و هم نسبت به پدر گرامشان امیر­المؤمنین و هم دعوتی که از ابی‌­عبدالله کردند کردند و این­ها چه حالاتی داشتند و بعد چه گرفتاری­‌هایی برای خودشان پیش آمد و امام را رها کردند و امّتی بی‌وفا بودند.حالا امروز آن حالات و آن تجربه در دست ماست و داریم به دشمن اعلان می‌­کنیم که شما بدانید اگر آن روز آن‌ها امامانشان را رها کردند، ما امروز نائب امام را رها نمی­ کنیم. معنایش این می­‌شود وإلّا انسان که بیخود شعار نمی­‌دهد؛ یعنی تکرار تاریخ هست و باید از این تکرار تاریخ استفاده­ بهینه کرد.

لذا حضرت فرمودند: علّت همان است که پیامبر با بنی ضمره و بنی اشجع و اهل مکّه مصالح کردند و تفاوت این است که آن­‌ها به تنزیل قرآن کافر شدند و معاویه و یارانش به تأویل قرآن کافر شدند.

*پیش‌بینی امیرالمؤمنین درباه آینده ایرانیان

کما اینکه در روایت داریم پیامبر فرمودند: - امیر­المؤمنین هم این را بیان فرمودند - همان­طور که شما برای تنزیل قرآن با عجم­‌ها جنگیدید، روزی را می­‌بینم که آن­‌ها برای تأویل قرآن با شما می­‌جنگند؛ یعنی برای حقیقت قرآن.

در جای دیگری هم داریم که امیر­المؤمنین داشتند خطبه می­‌خواندند، یک نفر آمد و گفت: یا علی! این سرخ­رو­ها را دور خودت جمع کرده‌­ای که منظورش ایرانی­‌ها بودند. دارد که امیر­المؤمنین با پا به منبر کوبیدند و فرمودند: دهنت را ببند - آن امیر­المؤمنین مؤدب!- که شما مثل حمار فقط در جای خود غوطه می­‌خورید، می­‌خورید و می­‌خوابید و ...، من دست از این­ها بکشم؟! نه خدا می‌گوید، نه عقل سلیم که از این­ها دست بکشم. من می­‌بینم همین­‌ها یک روزی همان‌گونه که شما برای تنزیل قرآن با ایشان جنگیدید، در همین مسجد کوفه چادر زده‌­اند و تأویل قرآن را به شما یاد می­‌دهند.

لذا حضرت می‌­فرماید: بنی ضمره و بنی اشجع  به اصل نزول قرآن کافر بودند و معاویه و یارانش هم به تأویل قرآن که ما هستیم کافرند. ای ابو­سعید! من از طرف خدا امام و پیشوا هستم، پس نباید امر و نحوه­ی مداهنه و محاربه­ای را که من می‌کنم، سفیهانه بدانید.

ببینید امام چقدر درد دل دارد! امام معصوم است امّا بیان می‌کنند جواب سلام امام را هم نمی‌دادند.

امروز ما تلاش می‌کنیم و پول جمع می‌کنیم - البته به صورت عامیانه می‌گویم وإلّا همه چیز مال خودشان است، «بیمنه رزق الوری» - که توفیق بشود برای زیارت خرج کنیم و فقط به زیارت قبورشان برویم. اگر یک موقعی فرض بگیریم با همه بی‌لیاقتی ما، حضرت حجّت(روحی له الفداء) لطف و کرم کنند، بزرگواری و آقایی کنند و  بفرمایند: مثلاً یک دقیقه، نه یک لحظه فلانی من را ببیند، ما دیوانه می‌شویم. می‌گوییم: حضرت خودشان اجازه دادند من یک لحظه ایشان را ببینم. خیلی عجیب است! ما از همین جا، از نزدیک هم نه، از راه دور به یک‌یک حضرات معصومین سلام می‌‌کنیم. مثلا می گوییم: «السلام علیک یا اباعبدالله» آن‌وقت این‌ها در محضر امام معصومند و جواب سلام ایشان را نمی‌دادند و اگر هم می‌دادند، می‌گفتند: «و علیک السلام یا مذلّ المؤمنین» تو مؤمنین را ذلیل کردی. لذا ببینید چقدر درد دل دارد.

می‌فرمایند: نباید این مداهنه و محاربه‌ای را که من می‌کنم سفیهانه بدانید ولو اینکه حکمت آن عملی است و برای بعضی هم نامعلوم باشد.

خیلی عجیب است! بعد حضرت مَثَل حضرت خضر را می‌زنند، می‌گویند: ابوسعید! شنیده‌ای که حضرت خضر کشتی را سوراخ کرد، کودک را کشت، دیوار را تعمیر نمود و موسی کلیم به علّت اینکه فلسفه آن‌ها را نمی‌دانست، آن‌ها را نپسندید و اعتراض کرد. اگر من با معاویه مصالحه نمی‌کردم، احدی از شیعیان ما بر روی زمین نبود مگر اینکه کشته می‌‌شد.

*غافلگیر شدن معاویه از پذیرش صلحنامه توسط امام حسن

اوّلاً این را شما بدانید معاویه باور نمی‌کرد امام حسن مصالحه کند. الان وقت گذشت، اگر برسم فردا شب هم آن مصالحه را می‌خوانم و بیان می‌کنم که این مصالحه، چه مصالحه‌ای است. بیان می‌کنم حضرت هیچ کسی را نداشت. خیلی درد است! معاویه پسر عمّ او ابن عباس را که مجروح شده، جانباز است، با هزار درهم می‌خورد. معاویه می‌گوید: پانصد تای آن را نقد به تو می‌دهم و پانصد تای دیگر را موقعی که حسن بن علی را کت بسته به من بدهی. فردا برای شما عهدنامه‌ای را که معاویه داد، می‌خوانم. پسرعموی امیرالؤمنین است امّا برای پانصد درهم حضرت را می‌فروشد. بعد یک مقدار وجدان درد گرفت، دید نمی‌تواند این کار را کند، امّا چه کار کرد؟ نیمه شب گذاشت رفت. صبح بلند شدند دیدند چه سپاهی! حالا مفصّل است. به نظر حقیر ۷ الی ۸ جلسه باید راجع به این قضایا و این که از اول چه اتّفاقی افتاد صحبت کرد. چه شد آن سی و شش هزار نفر که حضرت جمع کرد، یک شبه پاشیده شد؟ حضرت می‌فرستاد از اطراف و همه قبایل نیرو جمع کنند، سی و شش هزار نفر جمع شدند. کار معاویه دیگر تمام شده بود. حضرت چه کند؟ الان وقت گذشته، من این‌ها را گذرا بگویم تا فردا. معاویه هم در جنگ جمل و جنگ‌های دیگر کنار امیرالمؤمنین دیده بود که امام حسن چگونه می‌تازد و در دل دشمن می‌رود و آن‌ها را می‌زند. طوری که حتّی وقتی محاصره هم می‌شود، دو مرتبه چنان شجاعانه همه را می‌زند که بیرون می‌‌آید و امیرالمؤمنین در آن جنگ هم به مالک اشتر و هم به محمّد حنفیه می‌گوید که مواظب حسن باشید. معاویه این‌ها را دیده بود و عجب چیزی است، بدتر از مولی الموالی است. اسدالله این است. لذا یک لحظه هم باور نمی‌کرد - به تعبیر خودش - حسن صلح را بپذیرد. عمروعاص هم این تصوّر را نمی‌کرد. می‌گفتند: او کسی است که هم عقده‌های آن قران به نی کردن را دارد و هم کسی است که صلح نمی‌پذیرد. حالا ما یک ورقه خالی می‌دهیم و می‌گوید: هرچه تو بنویسی و او هم قبول نمی‌کند. تاریخ هم می‌نویسند که این دفعه معاویه فریب نداد، قرآن به نی نکرد، حتّی نگفت من چیزی می‌گویم. معمولاً مذاکرات دوطرفه هست دیگر، یک مقدار این می‌گوید، یک مقدار آن امّا معاویه می‌گوید: من یک ورقه خالی و مهر و امضاء کرده به او می‌دهم، هر چه حسن بن علی بگوید. دیگر بهتر از این؟!

امام حسن می‌داند که تمام سپاه از هم پاشیده شده، می‌دانید به ران مبارکشان هم ضربه وارد شده بود. در بعضی از روایات هست و سیّد مرتضی عسگری با مستندات آورده که در حالات امام حسن هست حضرت تا آخر یک مقداری پای مبارکشان درد می‌کرد و نمی‌توانستند خیلی روی آن پا بنشینند؛ یعنی این‌قدر ضربه عمیق بود که تا شهادت امام حسن هم کشیده شد. حضرت می‌داند که اگر بگوید نه و صلح را نپذیرد معاویه از خدایش است که حالا بتازد و همه را قلع و قمع کند. لذا خود امام حسن هم همین را می‌فرمایند که بدانید احدی از شیعیان ما بر روی زمین نبود مگر اینکه کشته می‌شد؛ نه در کوفه، بر روی زمین؛ یعنی مدینه را قلع و قمع و همه جا را هم قلع و قمع می‌کردند. هر که شیعه بود، از بین می‌رفت و معاویه هم مجوّز داشت، یک مجوز بسیار خوب. ورق سفید داده و حسن بن علی هم گفته بود: من فقط می‌جنگم. لذا حضرت چیز دیگری را حفظ می‌کند.

*نشانه مظلومیّت امام حسن

واقعاً امام حسن(ع) غریب و هستند و نشانه هم همین این است که اطرافیان و یاران خودشان این‌طور می‌گویند و بعد از زمان خودشان هم، یاران امامان بعدی، سدیر و امثالهم می‌گویند: چرا امام حسن صلح کرد؟! به تعبیری می‌گویند: اشتباه کرد، چون ما که فساد معاویه را می‌دانیم. ‌ معمولاً هم اشتباه از آن‌هایی است که به ظاهر یک مقداری ذوی العقول هستند. آن‌هایی که یک مقدار ادۀعای عقل می‌کنند، إن‌قلت‌شان هم بیشتر می‌شود امّا آن‌هایی که ساده‌تر هستند، راحت‌تر می‌پذیرند. نمی‌خواهم بگویم سؤال بد است امّا مظلومیّت این امام را ببینید. چه کند این امام مظلوم؟! واقعاً انسان یک مواقعی ولادت آن حضرت هم وقتی یاد این مظلومیّت می‌افتد باید اشک بریزد و ناله کند. خیلی مظلوم هستند.

چقدر امام مظلومند که وقتی دیگر قضایای کوفه تمام می‌شود و به مدینه می‌آیند، در مدینه هم علویّون و دیگران امام را تحویل نمی‌گیرند. امام، فرزند رسول خدا، حجّت الله، عین الله، خلیفه الله، علم خدا، این‌طور مظلوم واقع شود. جدّی خیلی درد است! چقدر امام باید در تنهایی و مظلومیّت گریه کنند که چرا متوجّه نیستند من برای اسلام سکوت کردم، برای اسلام صلح کردم.

چون گفتم تاریخ تکرار می‌شود، حالا می‌خواستم شرایط آن زمان را هم بیان کنم و با شرایط زمان خودمان تطبیق بدهیم. ببینیم آیا دیگر صلح امام حسن تکرار می‌شود یا خیر که فرصت نشد منتها من این را به شما بگویم که فقط تنها استثنائی که دارد این است: در زمان غیبت، در آخرالزّمان، صلح امام حسن تکرار نمی‌شود. حالا إن‌شاءالله اگر فردا شب شد، دلایلش را هم می‌گویم. این چند شب بحث دعای ابوحمزه را نگفتیم و راجع به این موضوع صحبت کردیم و مطالب دیگری را هم بیان می‌کنم که اگر کسانی فکر کردند که ما کارمان به این‌جا می‌رسد، خیر.

*لزوم بیان لفظ امام برای نائب امام در زمان غیبت

هر کسی هم با این نظام دربیافتد، ور می‌افتد؛ چون این نظام نه برای امام راحل بود و نه الان برای حضرت امام است و این دو سیّد بزرگوار کاره‌ای نبوده و نیستند. این نظام متعلّق به خلیفه الله، حجّت الله، مولایمان، سیّد و آقایمان، حضرت حجّت بن الحسن المهدی(عج)، آن بقیه الله است. این دو سیّد بزرگوار، امام راحل و الان حضرت امام، نائبان آن امام همام هستند.

قبلاً هم عرض کردم که در زمان غیبت هم باید امام و امّت باشد تا برای ما تمرینی باشد که وقتی حضرت حجّت آمد بدانیم امام حقیقی آمد. و لذا من بر همین لفظ حضرت امام تأکید می‌کنم و با همین لفظ بیان می‌کنم. شما هم عادت کنید و آن را  این‌ور و آن‌ور بگوییم. ما امام و امّت داریم. قرآن هم فقط ما را خطاب به امّت می‌کند و هیچ جای قرآن چیزی جز امت بیان نمی‌شود.

«السَّلَامُ‏ عَلَیْکَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الْمُجْتَبَى یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ یَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَاللَّهِ»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۸
احمد خوشخو

تحقیقات دقیق نشان می‌دهد مسأله‌ی بورسیه‌ها، به آن شکلی که در روزنامه‌ها با آن بازی کردند نبود اما اگر هم بود باید از راه‌های قانونی امتیازاتی که عده‌ای بر خلاف قانون گرفته بودند لغو می‌شد نه اینکه سر و صدا و جنجال درست شود.

تحقیقات دقیق نشان می‌دهد مسأله‌ی بورسیه‌ها، به آن شکلی که در روزنامه‌ها با آن بازی کردند نبود اما اگر هم بود باید از راه‌های قانونی امتیازاتی که عده‌ای بر خلاف قانون گرفته بودند لغو می‌شد نه اینکه سر و صدا و جنجال درست شود.
گروه سیاسی- رجانیوز: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب عصر امروز (شنبه) در دیدار بیش از هزار نفر از استادان و اعضای هیأت‌های علمی دانشگاه‌های سراسر کشور، نقش استادان را در تعلیم و تربیت نسلی پرتلاش، مؤمن و پیشرو، نقشی بی‌بدیل خواندند و با تأکید بر پرهیز از حاشیه‌سازی  در محیط‌های علمی افزودند: 
 
«شتاب علمی کشور، به هیچ دلیلی، نباید کاهش یابد.»
 
به گزارش پایگاه khamenei.ir؛ در این دیدار که بیش از ۲ساعت طول کشید، رهبر انقلاب پس از شنیدن دیدگاه‌ها و پیشنهادات شماری از اساتید دانشگاه‌ها، نفوذ و تأثیرگذاری طبیعی استاد در قلب و روح دانشجو را فرصتی استثنایی برشمردند و افزودند: از این امکان بسیار بزرگ، برای تربیت جوانانی «متدین، برخوردار از غیرت ملی، پرانگیزه، انقلابی، سخت‌کوش، با اخلاق، شجاع، دارای اعتماد به نفس و امیدوار به آینده» بهره بگیرید و بازوان پرقدرتی را برای پیشرفت ایران عزیز تعلیم دهید و تربیت کنید.
 
ایشان استغناء از بیگانگان، فهم درست موقعیت و مسیر کشور، و حساسیت و قاطعیت در مقابل خدشه‌دار شدن استقلال کشور را از دیگر ویژگی‌های لازم نسل جوان خواندند و افزودند: استادان محترم، با روش و منش خود، چنین نسلی را پرورش دهند.
 
رهبر انقلاب، استادان را فرماندهان جنگ نرم برشمردند و خطاب به آنان خاطرنشان کردند: همچون فرماندهان ۸سال دفاع مقدس، با حضور عینی در این مبارزه‌ی حیاتی و عمیق، جوانان دانشجو یعنی افسران جنگ نرم را فرماندهی و هدایت کنید که این میدان نیز، یک «دفاع مقدس» است.
 
ایشان با ابراز خرسندی از حضور ۷۰هزار عضو هیأت علمی در دانشگاه‌ها افزودند: بخش اعظم این اساتید، «مؤمن، متدین و معتقد به مبانی انقلاب» هستند که این مسأله‌ی بسیار مهم، باعث افتخار کشور است.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مسئولان وزارتخانه‌های «علوم، تحقیقات و فناوری» و «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» را به قدرشناسی از استادان مؤمن و انقلابی فراخواندند و افزودند: عناصری که از هجمه‌ی تبلیغات موذیانه و عمدتاً پنهان نمی‌هراسند و به ایفای وظایف مهم خود مشغولند، باید مورد توجه و تجلیل قرار گیرند.
 
ایشان، دستیابی ایران به رتبه‌ی ۱۶علمی جهان را نتیجه‌ی تلاش‌های بی‌وقفه‌ی ۱۰، ۱۵سال اخیر در دانشگاه‌ها و مراکز علمی خواندند و افزودند: شتاب علمی شوق‌برانگیزی که این افتخار را نصیب ایران کرد، امروز کم شده است و مسئولان باید همّت مضاعف کنند که حرکت پیشرفت علمی از دور نیفتد و متناسب با نیاز کشور شتاب گیرد.
رهبر انقلاب در نوعی آسیب‌شناسی از عوامل کاهنده‌ی شتاب پیشرفت علمی کشور، به انتقاد شدید از حاشیه‌سازی و سیاست‌بازی در محیط‌های علمی پرداختند و خاطرنشان کردند: محیط دانشگاه باید محیط فهم سیاسی، آگاهی و دانش سیاسی باشد اما سیاسی‌کاری و حاشیه‌پردازی به کار اصلی دانشگاه‌ها یعنی تلاش و پیشرفت علمی ضربه‌ی جدی می‌زند.
 
ایشان به عنوان یکی از مصداق‌های سیاست‌بازی در دانشگاه‌ها، به حاشیه‌سازی درباره‌ی موضوع بورسیه‌ها اشاره کردند و آن را از غلط‌ترین کارهای چند سال اخیر دانستند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: تحقیقات دقیق نشان می‌دهد مسأله‌ی بورسیه‌ها، به آن شکلی که در روزنامه‌ها با آن بازی کردند نبود اما اگر هم بود باید از راه‌های قانونی امتیازاتی که عده‌ای بر خلاف قانون گرفته بودند لغو می‌شد نه اینکه سر و صدا و جنجال درست شود.
 
رهبر انقلاب سیاست‌بازی را سمِّ محیط‌های علمی خواندند و با ابراز تأسف از اینکه در موضوع بورسیه‌ها به عده‌ای ظلم شد افزودند: سمّی که در این موضوع به دانشگاه‌ها تزریق شد از بینش فکری مبتنی بر سیاست‌کاری نشأت می‌گرفت و متأسفانه، هم خلاف قانون، هم خلاف تدبیر و هم خلاف اخلاق بود.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بخش دیگری از سخنانشان را به ضرورت تلاش جدی مسئولان برای تحول در علوم انسانی اختصاص دادند.
 
ایشان افزودند: این تحول ضروری، هم نیاز به جوشش درونی در دانشگاه‌ها و مراکزی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای تحول علوم انسانی دارد و هم نیاز به حمایت بیرونی دستگاه‌های مسئول.
 
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: جوشش درونی به فضل الهی وجود دارد و لازم است دستگاه‌های مسئول، تلاش‌های نظریِ انجام شده در زمینه‌‌ی تحول در علوم انسانی را عملیاتی کنند و مصوبات شورای تحول در علوم انسانی را محقق نمایند.
 
چهارمین نکته‌ی سخنان رهبر انقلاب، توجه به «سهم بودجه‌ی پژوهش از بودجه‌ی عمومی کشور» بود. ایشان با اشاره به تأکیدات مکرر خود در سال‌های گذشته در این خصوص و اظهار تأسف از محقق نشدن سهم مورد انتظار بودجه‌ی پژوهش، افزودند: در سند چشم‌انداز، سهم ۴درصد از بودجه‌ی عمومی برای پژوهش در نظر گرفته شده که امکان تحقق این سهم در کوتاه‌مدت وجود ندارد اما باید سهم حدود ۲درصدی پژوهش در بودجه‌ی عمومی محقق شود، ضمن اینکه این بودجه‌ها و منابع مالی بخش پژوهش نیز باید درست و به‌جا، صرف شود.
 
ضرورت «عملیاتی شدن نقشه‌ی جامع علمی کشور» نکته‌ی دیگری بود که رهبر انقلاب خطاب به مسئولان آموزش عالی و اساتید دانشگاه‌ها بیان کردند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تأیید نقشه‌ی جامع علمی از سوی صاحب‌نظران، قدم اول در عملیاتی شدن این سند مهم را گفتمان‌سازی خواندند و گفتند: همان‌گونه که بحث «پیشرفت علمی کشور» به‌صورت یک گفتمان رایج درآمد و تبدیل به یک جریان عملی شد، درخصوص نقشه‌ی جامع علمی نیز لازم است اساتید و مدیران و دانشجویان دانشگاه‌های کشور از جزئیات این نقشه آگاه شوند و نقشه‌ی جامع علمی به‌صورت یک «گفتمان پذیرفته‌شده»، درآید.
رهبر انقلاب در همین زمینه، «سند آمایش آموزش عالی» را مورد توجه قرار دادند و با اشاره به لزوم تکمیل و عملیاتی شدن این سند خاطرنشان کردند: «آمایش علمی سرزمینی کشور» یعنی شناخت و تصمیم‌گیری درباره‌ی ظرفیت‌های دانشگاه‌ها و رشته‌های تحصیلی، و سپس تعیین اولویت‌هایی که امکان سرمایه‌گذاری ویژه برای پیشرفت‌های اساسی درخصوص آنها وجود دارد.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، داشتن نگاه کلان به افزایش چشمگیر دانشجویانِ دوره‌های تحصیلات تکمیلی را مزیتی فوق‌العاده و از عرصه‌های مهم کار وزارت علوم خواندند و گفتند: وزارت علوم، باید با نگاه کلان و با برنامه‌ریزی صحیح و هدایت کلی، نتیجه‌ی کار و تلاش دانشجویان در این مقاطع تحصیلی را به سمت گشودن گره‌های کشور جهت بدهد، چرا که در غیر این صورت، منابع و امکانات کشور هدر داده خواهد شد.
 
ایشان نقش اساتید و دستگاه‌های مدیریت علمی کشور در مقابله با طرح‌های دشمنان را مهم خواندند و خاطرنشان کردند: هدف دشمنان از تحریم‌ها، مسأله‌ی هسته‌ای یا مسائلی نظیر حقوق بشر و تروریسم نیست، چرا که خود آنها مراکز اصلی پرورش تروریسم و ضدحقوق بشر هستند، بلکه هدف آنها جلوگیری از رسیدن ملت ایران به جایگاه شایسته‌ی تمدنی است که لازم است با شناخت دقیق جایگاه و موقعیت خود بر حرکت پرافتخار کشور ادامه دهیم که در این روند، نقش اساتید و مجموعه‌های علمی بسیار برجسته است.
 
در ابتدای این دیدار هفت نفر از اساتید دانشگاه‌ها آقایان:
-    دکتر محمدمهدی نایبی – استاد تمام مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف
-    دکتر محمدحسین رجبی دوانی – رئیس مرکز مطالعات حدیث ولایت دانشگاه امام حسین علیه‌السلام
-    دکتر محمد قنادی مراغه ای – رئیس پژوهشگاه علوم و فنون هسته‌ای و چهره‌ی ماندگار علوم هسته‌ای
-    دکتر حسین سلیمی – استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی
-    دکتر جعفر هزارجریبی – جامعه‌شناس و استادتمام دانشگاه علامه طباطبایی
-    دکتر حجت الله عبدالملکی- استاد دانشگاه معارف اسلامی و اقتصاد
-    و سرکار خانم دکتر صدف علی‌پور – دانشیار دانشگاه علوم پزشکی ایران
دیدگاه‌ها و مطالب خود را بیان کردند.
 
 مهم‌ترین محورهای بیان شده به این شرح است:
 
-    لزوم شتاب دادن به توسعه‌ی صنعتی برای کاربردی کردن تحقیقات علمی و تولید ثروت از زنجیره‌ی علم
-    اهمیت تقویت بخش خصوصی واقعی
-    ضرورت تدوین استراتژی صنعتی کشور
-    ضرورت تعریف و تثبیت اصول و مبانی نظری اندیشه‌های امام و رهبری به عنوان اصول ثابت و نقشه‌ی راه انقلاب اسلامی
-    لزوم تربیت متخصصان متمرکز در اندیشه‌های امام خمینی رحمه‌الله برای مقابله با تحریف اندیشه‌ی ایشان
-    تبیین پیشرفت‌های مهم کشور در صنعت هسته‌ای و تأکید بر ضرورت تحقیق  و توسعه در این صنعت
-    ضرورت تبیین اسلام شیعی، عقلایی، تمدن‌ساز و علم‌گرا در مقابل اسلام خشن و ویرانگر
-    ضرورت بازنگری در دروس علوم انسانی با توجه به اصول روزآمدی، ارزش‌مداری و کاربردی‌سازی
-    ضرورت هم‌افزایی نظری در حوزه‌ی علوم انسانی
-    لزوم آموزش رفتار حرفه‌ای و ارتقای کیفیت آموزشی کشور
-    تأکید بر اهمیت روش‌های نوین درمان با تکیه بر تکنولوژی‌های نوین
-    لزوم تأمین نیروی انسانی حرفه‌ای در اجرای طرح تحول سلامت کشور
-    استفاده از همه‌ی ظرفیت‌های بزرگ اقتصاد کشور از جمله بخش کشاورزی
-    ضرورت بهره‌برداری از ظرفیت نخبگانی کشور
-    بهره‌برداری از فرصت تحریم‌ها برای قطع وابستگی به فروش نفت
-    ضرورت توجه ویژه به عنصر فرهنگ در اقتصاد مقاومتی و توجه به اقدامات آموزشی و ترویجی در این زمینه
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۳:۵۵
احمد خوشخو
نشست مشترک فرهادی با مسئولان بسیج دانشجویی
اذعان وزیرعلوم: شیب رشد علمی کُند شده!
برگزاری کنسرت در دانشگاه‌ها با شرایط وخیم ضدفرهنگی در شأن دانشگاه‌ها نیست
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۰۰
 
وزیر علوم در نشست مشترک با جمعی از مسئولین بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران ضمن اذعان به افت شیب علمی کشور، ادامه این روند را نامطلوب دانست و ابراز امیدواری کرد کشور با سیاست‌های جدید به رشد علمی بیش از گذشته برسد.
اذعان وزیرعلوم: شیب رشد علمی کُند شده!
به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان بسیج دانشجویی، نشست مشترک محمد فرهادی با جمعی از مسئولین بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران از جمله داوود گودرزی مسئول سازمان بسیج دانشجویی، ریحانی مسئول بررسی و تحلیل بسیج دانشجویی، مجتبی ثابتی مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران و مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاه‌های شریف، علامه، دانشکده خبر و دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران شب گذشته در وزارت علوم برگزار شد.

در این نشست احسان ایرانمنش مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شریف ضمن قدردانی از فرهادی برای برگزاری این نشست، آن را زمینه‌ساز همکاری‌های بیشتر دانشجویان بسیجی با وزارت علوم دانست و به بیان پاره‌ای مسائل پیرامون نظام آموزش عالی کشور پرداخت.

*نباید به بهانه ایجاد شور و نشاط در دانشگاه‌ها، فضای علمی را اسیر جنجال‌های سیاسی کرد

ایرانمنش که موضوع بحث خود را بیشتر با مباحث علمی دنبال می‌کرد گفت: بسیج دانشجویی افتخار دارد که با روحیه‌ای جهادی در همه عرصه‌های حساس علمی، فرهنگی و اجتماعی مربوط به آموزش عالی ورود پیدا کرده است و از این لحاظ خود را بازوی کمک به دانشگاه‌ها در مسیر پیشرفت کشور می‌داند.

وی در ادامه مباحث خود در این نشست به لزوم رشد علمی کشور و رویکرد وزارت علوم در حل مسائل و مشکلات علمی کشور اشاره کرد.

ایرانمنش با بیان اینکه در رسیدن به آرمان‌های نظام نیاز به وجود آرامش در سطح دانشگاه‌ها داریم،گفت: نباید به بهانه ایجاد شور و نشاط در دانشگاه‌ها، ایجاد حاشیه کرد و فضای علمی را اسیر جنجال‌های بی‌مورد سیاسی کرد، هر چند معتقدیم فضای دانشجویی نیاز به شور و نشاط دارد اما نباید این شور و نشاط باعث ایجاد انحراف در مسیر اصلی دانشگاه که همان رشد علمی کشور است، شود.

مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شریف در ادامه با تاکید بر اینکه رویکرد وزارت علوم در حل مسائل و مشکلات علمی کشور باید به آموزش محوری و پژوهش محوری پرداخته شود اظهار داشت: معتقدیم حفظ رویکرد آموزش محوری یک نیاز است، اما رویکرد پژوهش محوری هم نباید مغفول بماند، چرا که لازمه رشد علمی و به نتیجه رسیدن آموزش حرکت به سمت پژوهش است.

وی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری پیرامون اقتصاد مقاومتی گفت: اقتصاد مقاومتی یکی از اصلی‌ترین کلیدواژه های سخنان رهبری در جمع‌های متعدد است که باید در حوزه پژوهش به آن نگاه ویژه و بنیادی وجود داشته باشد.

ایران منش افزود؛اقتصاد دانش بنیان یکی از اصلی‌ترین مولفه های اقتصاد مقاومتی است که یکی از مهمترین بازوهای اجرا و پیاده سازی آن در کشور وزارت علوم و نظام آموزش عالی است،لذا باید به این مساله توجه ویژه داشت.

این فعال دانشجویی در پایان سخنان خود به نکاتی پیرامون تحول آموزش عالی از جمله لزوم اجرای سیاست‌های بالادستی علم و فناوری و نقشه جامع علمی کشور، حرکت به سمت حل مسائل علمی کشور و نظام آموزش عالی با حمایت از پایان نامه‌ها و مقالات علمی در این زمینه، لزوم اصلاح نظام اعتبار سنجی و رتبه بندی و ارتقاء اساتید و دانشگاه‌ها، تقویت بنیه علمی دانشگاه‌های کشور با رویکرد تمرکز زدایی، لزوم ایجاد زیرساخت‌های لازم برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی و جلوگیری از پذیرش بی‌رویه دانشجویان، عدم گزینش اساتید مساله‌دار، توجه ویژه به تقویت پژوهشکده‌ها و مراکز رشد و کارآفرینی، حمایت واقعی از نخبگان و لزوم تقویت بسیج در دانشکده ها و حمایت وزارت علوم از بسیج دانشجویی دانشکده ها در دانشگاهها پرداخت.

*لزوم استقلال کافی وزارت علوم در تصمیم‌گیری‌ها

در ادامه این نشست مهدی رمضان‌زاده دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه‌های تهران عدم برخورد دوگانه با قانون و تفسیر سلیقه‌ای از آن را خواستار شد و اظهار داشت: وزارت علوم باید از استقلال کافی در تصمیم گیری‌ها برخوردار باشد و نباید اجازه داد مسائل اصلی مربوط به این وزارتخانه از سوی افرادی که سابقه درخشانی ندارند ،دیکته شود.

مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی به لزوم توجه ویژه به ظرفیت‌های بسیج دانشجویی به عنوان بزرگترین تشکل دانشجویی کشور اشاره کرد و افزود: باید فضای بسته اجرایی در دانشگاه‌ها شکسته شود و به همکاری با بسیج دانشجویی به عنوان تشکلی فراجناحی توجه ویژه‌ای شود.

مصطفی اسدی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان دیگر دانشجوی بسیجی در این نشست بود که به بیان مسائل فرهنگی در حوزه نظام آموزش عالی کشور پرداخت.

*عدم موازی کاری معاونت فرهنگی دانشگاه‌ها با تشکل‌های دانشجویی/انتقاد از برگزاری کنسرت‌های مختلط

وی در این نشست به لزوم حمایت معاونت فرهنگی دانشگاه‌ها از تشکل‌ها اشاره کرد و گفت: دانشگاه‌ها نباید به جای حمایت از تشکل‌های دانشجویی به سمت ایجاد مدیریت‌های موازی با تشکل‌ها حرکت کنند به گونه‌ای که با ورود مستقیم خود به مسائل فرهنگی و دانشجویی، خود به عنوان مجری و متولی امور فرهنگی در دانشگاه‌ها شناخته شوند.

وی ادامه داد: متأسفانه مدیریت فرهنگی دانشگاه‌ها به جای پرداختن به امور ستادی به اجرای برنامه‌های فرهنگی و به نوعی فعالیت صنفی پرداخته است که این یک آسیب است.

مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی برگزاری کنسرت‌های مختلف با اهداف بعضاً خطرناک در دانشگاه‌ها را نادرست دانست و گفت: برگزاری این برنامه‌ها با شرایط وخیم ضد فرهنگی که در بسیاری موارد رویت شده است ،در شأن دانشگاه‌های کشور نیست.

اسدی با انتقاد از وضعیت نامطلوب عفاف و حجاب در دانشگاه‌ها توجه ویژه وزارت علوم به اجرای قوانین موجود در این زمینه را خواستار شد.

*لزوم برخورد وزارت علوم با مسببان حادثه دانشگاه صوفی زنجان

مسائل رخ داده در دانشگاه صوفی زنجان در خصوص بی‌حرمتی به دانشجویان محجبه یکی دیگر از مواردی بود که اسدی به آن اشاره کرد و اظهار داشت: بی‌حرمتی به دانشجوی محجبه مساله‌ای است که حتی یک مورد آن در جامعه اسلامی پذیرفتنی نیست و لازم است با مسئولین مربوطه‌ای که موجب این اتفاق ناگوار شده‌اند، برخورد جدی و عملی شود.

لزوم توجه ویژه به تحول علوم انسانی در دانشگاه‌ها با حرکت به سمت اسلامی شدن علوم و همچنین لزوم شکل‌گیری هرچه سریعتر کرسی‌های آزاد اندیشی به معنای واقعی کلمه در دانشگاه‌ها و تاکید بر کیفیت برگزاری این کرسی‌ها در کنار کمیت آن، از دیگر مواردی بود که مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه علامه به آن اشاره کرد.

در ادامه این نشست محمد فرهادی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری ضمن خیر مقدم و تشکر از دانشجویان به خاطر مباحث مطرح شده به ارائه گزارشاتی پیرامون وضعیت علمی کشور پرداخت.

*افت روند پیشرفت علمی دانشگاه‌ها

وی رشد علمی کشور در چند سال اخیر را مطلوب دانست و ضمن اذعان به این نکته که شیب این رشد کم شده است عوامل متعددی را در این افت شیب رشد دخیل دانست.

فرهادی با اشاره به تحریم‌های ناعادلانه حتی در زمینه مسائل علمی آن را یکی از دلایل افت شیب رشد بالای علمی کشور دانست و اظهار داشت: علیرغم این تحریم‌ها ،مقداری از این کاهش رشد طبیعی است، چرا که وقتی به این درجه از رشد علمی رسیده‌ایم، نیاز به توان بیشتر و حرکت پرتلاش تر است تا آن را حفظ و یا بیشتر کنیم و این شرایط قابل مقایسه با گذشته نیست.

وزیر علوم ابراز امیدواری کرد با سیاست های جدید، کشور به رشد علمی بیشتر از گذشته برسد.

فرهادی در ادامه با ارائه آماری از وضعیت مطلوب کشور در عرصه علم و فناوری بر لزوم تحول در نظام رتبه‌بندی اساتید که در سخنان مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف مطرح شده بود تاکید کرد و افزود: توجه ویژه به اشتغال‌زایی دانشجویان و فارغ‌التحصیلان و تجهیز سخت‌افزاری دانشگاه‌ها از جمله برنامه‌های پیش روی وزارتخانه برای حرکت به رشد علمی کمی و کیفی بهتر و بالاتر است که در دستور کار قرار داد.

وزیر علوم با ابراز تأسف از مسائل مطرح شده در حوزه فرهنگی در مورد دانشگاه‌ها، بر اجرا شدن قانون در حل این مشکلات تاکید کرد و گفت: اجرای درست قانون لازمه حل این مشکلات در دانشگاه‌ها است.

وی در پایان سخنان خود به برگزاری مناسب کرسی‌های آزاد اندیشی چه از لحاظ کمی و چه از لحاط کیفی تاکید کرد.

در پایان این نشست فرهادی به رسم یادبود با تقدیم هدایایی از دانشجویان تقدیر کرد و دانشجویان بسیجی حاضر در نشست نیز ابراز امیدواری کردند همکاری بسیج دانشجویی با وزارت علوم در عرصه‌های مختلف با رشد بیشتر ادامه پیدا کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۲۱:۱۸
احمد خوشخو

تاریخ: ۱۳۹۴/۰۴/۱۱
نوع: خبر

حجت‌الاسلام ملاکاظمی :

شباهت‌های صلح‌نامه امام حسن(ع) با مذاکرات هسته‌ای

به مناسبت پانزدهم رمضان، سالروز ولادت امام حسن مجتبی(ع) ابعاد صلح‌نامه این حضرت با معاویه را بررسی کرده و با شرایط کنونی کشور در بحث مذاکرات هسته ای مورد مقایسه قرار می‌دهیم.
شباهت‌های صلح‌نامه امام حسن(ع) با مذاکرات هسته‌ای

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، حجت الاسلام و المسلمین ملاکاظمی، کارشناس مسائل مذهبی گفت: با اشاره به ابعاد صلحنامه امام حسن (ع) با معاویه اظهار داشت:  صلح امام حسن (ع) را می‌توان از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار داد که یکی از مهمترین آنها بحث تکلیف‌گرایی و یا به تعبیری تکلیف‌مداری و انجام وظیفه بود.هر امام معصومی یک وظیفه‌ی خاصی دارد که از سوی خدا تعیین شده است. 

 
وی ادامه داد: در روایتی از امام صادق‌ (ع) داریم که فرمودند "به درستی که وصیت به صورت یک کتاب از آسمان بر پیامبر نازل شد و نامه‌ی مهر شده‌ایی جز وصیت برآن حضرت نازل نشد و جبرئیل عرض کرد: یا رسول‌الله وصیت تو بر امت خودت است که نزد خاندانت خواهد بود، بعد پیامبر فرمود: یا جبرئیل اکرام خاندانم، جبرئیل عرض کرد: بندگان برگزیده‌ای خدا که علم نبوت را که از تبار مشاهیر بودند و ائمه یکی بعد از دیگری این مهرها را گشودند و به وصایای داخل آن عمل نمودند".
 
کارشناس مسائل مذهبی تصریح کرد: اگر ما این روایت را در‌نظر بگیریم علت صلح حضرت در نگاه اول تکلیف امر الهی بود، وظیفه‌ای که خدا برای امام حسن‌ (ع) تعیین کرده بود. هیچ اشکالی و شبهه‌ای بر صلح حضرت نیست و اگر می‌بینیم بعضی‌ها اشکالاتی بر صلح امام حسن (ع) وارد می کنند، بدین دلیل است که از راز و رمز این صلح خبر ندارند.
 
امام حسن(ع) برای حفظ جان شیعیان صلح با معاویه را پذیرفت
 
وی با بیان روایتی از شیخ صدوق گفت: مردی نزد امام حسن (ع) رفت و از آن حضرت پرسید:چرا در حالی که بر حق بودید با معاویه صلح کردید. امام فرمود: ای ابا‌سعید! آیا من حجت خدا بر خلق و امام آنها نیستم؟ گفت: بله، حضرت فرمودند: بدان که من از جانب خدا هستم، چه قیام بکنم و چه صلح بکنم، اطرافیا‌نم نباید مرا به خاطر کاری تخطئه کنند اگر‌چه  راز کاری که من کردم برای دیگران آشکار نباشد. آیا حضرت خضر را ندیدی که در ابتدا حضرت موسی او را به خاطر کارهایش رد کرد و به او خرده گرفت اما پس از اینکه پی به علت کارهای او برد، راضی شد. همین‌طورهم شما دلیل کار مرا نمی‌دانید و اعتراض می‌کنید.
 
حجت الاسلام و المسلمین ملاکاظمی حفظ دین را از دیگر دلایل پذیرش صلحنامه از سوی امام حسن (ع) دانست و اظهار داشت: حفظ دین محوری‌ترین عنصر در مسائل دینی است و به همین دلیل، تشکیل حکومت، قیام، صلح و سکوت همه در جهت حفظ اسلام و اجرای سنت پیامبر است. تا جایی که حضرت امر (ع) فرمودند سالم بودن دین نزد من از همه چیز بالاتر است و این مد‌نظر همه‌ی اهل بیت بود.
 
این کارشناس مسائل مذهبی خاطرنشان کرد: جامعه‌ی آن روز در شرایطی بود که جنگ با معاویه باعث از بین رفتن اصل دین می‌شد علاوه براین هم اوضاع بیرونی جامعه مساعد نبود، حتی روم شرقی آماده‌ی حمله‌ی نظامی به مسلمانان بود و از سوی دیگر مردم از نظر فرهنگی طوری بودند که جنگ و خونریزی یک نوع بدبینی به دین و مقدمات به وجود می‌آورد به طوری که امام حسن‌(ع) در این زمینه فرمودند "من ترسیدم ریشه‌ی مسلمانان کنده شود و کسی از شیعیان باقی نماند و من خواستم دین خدا حفظ شود".
 
وی در ادامه گفت : دلیل سوم پذیرش صلح بحث مصالحه‌ی عمومی است، رعایت مصالحه‌ی عموم خردمندانه‌ترین وعاقلانه‌ترین چیزی است که رهبری الهی باید اتخاذ کند. امام حسن (ع) فرمود "من صلح را پذیرفتم تا از خونریزی جلوگیری کنم و جان خود و خانواده و اصحاب صمیمی خودم را حفظ کرده باشم". آقا می‌دانست عده‌ای از اطرافیانش به ایشان می گفتند: «مضلل‌المومنین» یعنی (گمراه کننده‌ی مؤمنان) و چقدر به حضرت بی‌احترامی کردند.امام حضرت تمام این اتفاقات را به جای خرید تا دین حفظ شود جنگ با معاویه به نفع کوفیان بود و نه به نفع شامیان بلکه زمینه‌ی حمله‌ی رومیان به جهان اسلام را فراهم می‌کرد.
 
نبود حمایت مردم از رهبرشان دلیل دیگر پذیرش صلح‌نامه بود
 
حجت الاسلام و المسلمین ملاکاظمی تصریح کرد: حفظ شیعیان هم جز‌ء مصادیق مصلحت عمومی است، شیعیان پاسداران اهل بیت بودند و حفظ جان آنها اهمیت ویژه‌ای داشت، بیشتر شیعیان خاص حضرت علی (ع) در جنگ‌های زمان حضرت علی (ع) شهید شده بودند و یک گروه اندکی باقی مانده بودند، با توجه به ضعف مردم عراق، قطعاً امام حسن و شیعیان متحمل خسارت زیادی می‌شدند و معاویه آنها را به شدت سرکوب می‌کرد، امام حسن (ع) جان شیعیان را حفظ کرد تا در واقعه‌ی عاشورا یاری‌گر دین و امام حسین (ع) باشند.
 
این کارشناس مسائل مذهبی بیان کرد: دلیل دیگر صلح امام حسن (ع) عدم حمایت مردم بود، تشکیل حکومت نیاز به حمایت مردمی دارد. اگر حکومت را به کبوتر‌ی تشبیه کنیم، دو بال دارد یک بال رهبر است وبال دیگرش مردم هستند. مردم و اطرافیان امام حسن و حتی فرماندهان لشکر به امام خیانت ورزیدند و دنیا‌گراین نقش مؤثری در این خیانت داشت. همچنین عدم رشد سیاسی، تبلیغات معاویه، جاسوسی‌های معاویه نقش بسزایی در ‌این امر داشتند.
 
وی ادامه داد: مشکل اصلی امام حسن (ع) ناهماهنگی نیروها، روحیه تمرد‌طلبی اطرافیان و لشکر‌یانش، غنیمت‌طلبها، خوارج، هتاک‌ها و غیره بود. تعداد کمی از شیعیان خالص به چشم می‌خوردند، سپاه امام حسن حدود 5/1 سپاه 000/60 نفری معاویه بود و سپاه امام از نظر روحی وضعیت نامساعدی داشتند. حتی برخی از نیروها که آماده بودند برای نجات خودشان و عدم رویارویی با لشکر شام، امام را دستگیر و تحویل معاویه بدهند، شبانه حمله و پای حضرت را زخمی کردند و می‌خواستند امام را به قتل برسانند.
 
آمریکا هم مانند معاویه بیشتر به صلح‌نامه نیاز دارد
 
حجت الاسلام و المسلمین ملاکاظمی با اشاره به شخصیت بسیار عجیب معاویه که در طول تاریخ اسلام کم نظیر بوده است، اظهار داشت: فرزند ابو‌سفیان که تا آخرین لحظه در برابر اسلام مقاومت کرد و حتی بعد از قبول ظاهری اسلام، به سرزنش پرداختند، معاویه دارای یک هوش سیاسی بالایی بود که پسرش یزید چنین هوشی را نداشت. با کشته شدن عثمان، معاویه بلندترین قدم را برای رسیدن به اهدافش برداشت و با بهانه قرار دادن، انتقام از قاتلان عثمان، مشروعیت حکومت امیر‌المؤمین را با پرسش روبرو کرد.
 
این کارشناس مسائل مذهبی تصریح کرد: البته خود معاویه هم تمایل زیادی به صلح داشت، چراکه جنگ با امام حسن و پیروزی قهر‌آمیز بر امام حسن، حکومت معاویه را با بحران مشروعیت مواجه می‌کرد و او به این صلح بیشتر نیاز داشت و این تعبیری که شما می‌بینید رهبر انقلاب می‌فرمایند نظام سلطه و طرف مقابل بیشتر به این مذاکرات و توافق‌نامه نیاز دارند، ما این قدر نیاز نداریم، امروز آنها می دانند. دائم حرف می‌زنند، شعار می‌دهند، گزینه‌های روی میز و به تعبیر معظم رهبری گزینه‌های زیر میز و روی میزشان را نشان می‌دهند. 
 
وی افزود: اینها می دانند که از عهده‌ی این امر نخواهند آمد، یعنی کم می‌آورند، ایران اسلامی ما، ایران دوره‌ی 8 سال دفاع مقدس نیست، آن زمان که ما چیزی نداشتیم مقابل دنیا ایستادیم، امروز که با لطف و مدد الهی همه چیز داریم، ‌خلاصه اگر اراده کنیم، نمی‌گذاریم آنها نفس را حتی بکشند. معاویه برای رسیدن به این صلح، تلاش‌های زیاد و خر‌ج‌های فراوانی کرد. معاویه هم به وسیله‌ی زر، زور و تزویر توانست به مقاصد شوم خود دست پیدا کند.
 
حجت الاسلام و المسلمین ملاکاظمی گفت : امام حسین (ع) در دوره امامت بعد از شهادت امام حسن (ع) همان سیره می کند و به همه‌ی مفاد صلح نامه پایبند بود، اما معاویه بسیاری از موارد صلح را نقض کرد. تا جایی که کار از دست معاویه جدا شد و به دست یزید رسید. وضعیت یزید خیلی فرق می کرد، یزید در بعد سیاسی از تجربه پدرش بی‌بهره بود و عمرش را در خوش‌گذرانی، لهب‌ و ‌لهو بود، او در بعد دینی نمی‌توانست مثل پدرش خودش را از اصحاب پیامبر معرفی کند و القاب کاتب الوحی، خادم المؤ‌منین و غیره به خود بدهد. او از همان آغاز جوانی، یک عنصر هتاک، هرزه باده‌گسار شناخته شده بود.
 
پذیرش صلح امام حسن(ع) با معاویه یک نرمش قهرمانانه بود
 
وی خاطرنشان کرد: از طرفی دیگر مردم کوفه به یک شعور سیاسی رسیده بودند تا جایی که به امام حسین نامه‌های فراوانی نوشتند و از آن حضرت دعوت  کردند که رهبری آنها را بپزیرد. مردمی که چه خیانتهای بزرگی در حق امام علی (ع) و امام حسن (ع) کرده بودند، حالا تغییر کرده و دچار یک بیداری و تحول و رشد سیاسی شده بودند.
 
این کارشناس مسائل مذهبی افزود: وقتی امام حسن (ع) برخلاف میل‌شان به خاطر شرایط جامعه و به خاطر حفظ موجودیت اسلام تشخیص به صلح داد، تمام تلاش امام حسن (ع) این بود که هدف‌های عالی و مقدس خودشان را از طریق صلح به محو مسالمت آمیزی تأمین کند یعنی در حقیقت همان بحث نرمش قهرمانانه مطرح بود.
 
در ادامه حجت الاسلام و المسلمین ملاکاظمی به برخی از مفاد صلح نامه امام حسن (ع) اشاره کرد و گفت: شروط قرارداد از این قرار بود که امام حسن (ع) زمامداری و حکومت را به معاویه واگذار کند، مشروط به این‌که معاویه طبق دستور قرآن و روش پیامبر عمل کند و بعد از معاویه خلافت از آن حسن‌بن‌علی است و اگر برای او حادثه‌ای پیش بیاید، از آن حسین‌بن‌علی است، معاویه حق انتخاب جانشین ندارد.
 
وی اظهار داشت: در صلحنامه قرار بر این شد که بدعت، ناسزاگویی، امانت و لعن نسبت به امیر‌المؤمنین باید متوقف شود و از این امام بزرگوار به نیکی یاد شود. همچنین مبلغ حدود 5 میلیون درهم که در بیت‌المال کوفه موجود بود که باید زیر نظر امام حسن مجتبی مصرف می شد. معاویه تعهد می‌کند مردم اعم از مردم شام، حجاز، کوفه و از هر نژادی باشند، از تعقیب و آزاد وی در امان بوده و تمام یاران حضرت علی (ع) در هر کجا هستند امان داشته باشند.
 
شباهت‌های صلح‌نامه امام حسن(ع) با مذاکرات هسته ای!
 
این کارشناس مسائل مذهبی تصریح کرد: حالا شما بیائید صلح نامه امام حسن (ع) را با مسأله‌ی مذاکرات هسته‌ای مقایسه کنید، امروز مقام معظم رهبری مسأله را محکم بیان و رمز را مشخص می کنند که ما باید در این حوزه و در این چارچوب با شما مذاکره کنیم و مذاکرات ما صرفاً در مسأله‌ی هسته‌ای است و در باره مسائل دیگری با شما مذاکره نمی‌کنیم. رسیدن به توافق کلی و جزئی یکی دیگر از خطوط قرمز ماست که رهبری نیز بدان اشاره کردند: باید همه چیز روشن باشد و ما در این قضیه محکم جلو آمدیم. 
 
وی افزود : پیشرفت علم و فناوری به ویژه فناوری هسته‌ای از خطوط قرمز ماست همان‌طور که حضرت آقا فرمودند: فعالیت های ما در حوزه تحقیق و توسعه‌ی هسته‌ای متوقف یا کند خواهد شد، روابط ایران با آژانس باید متعارف باشد بحث نظارت در هر زمان و در هر مکان و دسترسی به دانشمندان هسته‌ای و نظارت سایت‌ها و متخصصان نظامی بر‌خلاف منافع ملی ایران است.به تعبیر حضرت امام، آمریکا شیطان بزرگ است و ما هیچ موقع به این شیطان بزرگ امید نداریم و به او خوش‌بین نیستیم اما به تعبیر متخصصان فن این مذاکرات یک تجربه سیاسی برای ملت ایران و دولتمران ایرانی است.
 
حجت الاسلام و المسلمین ملاکاظمی خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری با ظرافت و کیاست اجازه دادند تا ملت ایران این تجربه را به دست بیاورند و خودشان متوجه بشوند که طرف مقابل معاویه صفت است و هیچ‌گاه به تعهدات خود پایبند نیست و نمونه‌هایش را ما به عینه می بینیم. نظام سلطه ممکن است آغازگر جنگ نظامی باشد و دائم بیان می کنند که اگر در مذاکرات به توافق نرسند گزینه‌ی روی میز ما جنگ نظامی است اما به تعبیر حضرت آقا خاتمه دهنده‌ی این جنگ نخواهند بود و مدیریت پایان جنگ با آنها نخواهد بود و قطعاً آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و مادر تمام عرصه‌ها به لطف و مدد الهی پیروز خواهیم بود.
 
وی در پاسخ به این سئوال که صلح امام حسن باعث پیروزی آن حضرت شد یا شکست ایشان، گفت: در اصل امام حسن (ع) پیروز شد و یک نشانه‌ی پیروزی امام حسن (ع) قیام امام حسین (ع) بود. خود معاویه خواستار صلح بود چون می دانست که اگر کار به جنگ بکشد برای مشروعیت حکومتش ضرر دارد و یا اگر در این جنگ امام حسن کشته می‌شد کل مشروعیت حکومتش زیر سؤال می‌رفت. با آن وضعیت که حاکم بود، در حقیقت صلح امام حسن و مفادی که در آن صلح‌نامه حضرت گذاشت و خیانت‌های که معاویه در اجرای این صلح کرد، این زمینه فراهم شد که مردم بعد از مرگ معاویه به یک شعور سیاسی برسند و متوجه بشوند که باید به سمت خاندان پیامبر بروند. اگرچه به عهد خود پایبند نبودند ولی این امر باعث یک بیداری و تحول در مردم آن زمان شد و زمینه‌ساز این بیداری و رشد سیاسی صلح امام حسن (ع) بود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۳۸
احمد خوشخو

ت

شناسه خبر : ۲۱۶۲۶۶
نقدی در نامه ای که به رئیس جمهور ارسال کرده است ضمن خواستار تعطیلی سریع مانور تجمل گرایی نوشته است:  «چند سال است مسئولین دولت قبلی و فعلی با توصیف اوضاع کشور به شعب ابی طالب و بیان خالی بودن جیب مردم، ملت ایران را از عواقب کوتاه نیامدن مقابل آمریکا می ترسانند ولی اینگونه سفره ها نشان می دهد چنین ادعایی صحت ندارد.»
نقدی در نامه ای که به رئیس جمهور ارسال کرده است ضمن خواستار تعطیلی سریع مانور تجمل گرایی نوشته است: «چند سال است مسئولین دولت قبلی و فعلی با توصیف اوضاع کشور به شعب ابی طالب و بیان خالی بودن جیب مردم، ملت ایران را از عواقب کوتاه نیامدن مقابل آمریکا می ترسانند ولی اینگونه سفره ها نشان می دهد چنین ادعایی صحت ندارد.»

گروه سیاسی - رجانیوز: از همان روزهای آغازین دولت یازدهم رییس جمهور و دیگر اعضای دولت از خالی بودن خزانه و مواجه با انبوهی از بدهکاری سخن گفتند. اما در عین حال طی روزهای اخیر شاهد برگزاری مکرر ضیافت های افطاری از طرف دولت هستیم. مراسم هایی که تا کنون خالی از حاشیه نبوده است اما انتشار خبر جدیدی از اشرافی گری دولت در یکی از این ضیافت ها باعث ترک مراسم توسط سردار نقدی شده است.

 

به گزارش رجانیوز، در حالی که ضیافت افطاری روحانی با فرماندهان نظامی شنبه این هفته برگزا شده بود، سردار نقدی در اعتراض به بروز اشرافی گری در سفره ضیافت افطار مراسم را ترک کرده و با ارسال یک نامه انتقاد آمیز به رئیس جمهور نسبت به تجمل گرایی دولت یازدهم در این مراسم اعتراض کرده است.

 

شنیده ها حاکی از آن است که علت ترک جلسه از جانب نقدی تدارک دیدن غذا بیش از تعداد مدعوین و میهمان های حاضر در جلسه بوده است. به طوری که دیس های بزرگ گوشتی که برای ۵ الی ۶ نفر قرار داده شده بود به میزان مصرف بیش از دو ماه خانواره های محروم بوده است.

 

رئیس سازمان بسیج مستضفین در این باره معتقد است اقدام روحانی در پهن کردن سفره های اشرافی آن هم با پول بیت المال علاوه بر مغایرت با اقتصاد مقاومتی با دستورات اسلامی نیز منافات داشته است و ترک این جلسه در راستای انجام فریضه الهی نهی از منکر بوده است.

 

گفته میشود نقدی در نامه ای که به رئیس جمهور ارسال کرده است ضمن خواستار تعطیلی سریع مانور تجمل گرایی نوشته است:  «چند سال است مسئولین دولت قبلی و فعلی با توصیف اوضاع کشور به شعب ابی طالب و بیان خالی بودن جیب مردم، ملت ایران را از عواقب کوتاه نیامدن مقابل آمریکا می ترسانند ولی اینگونه سفره ها نشان می دهد چنین ادعایی صحت ندارد.»

 

برپایه این گزارش اگرچه جزئیات این نامه و واکنش یا دستور احتمالی رئیس جمهوری روی آن به طور کامل منتشر نشده است و اطلاعاتی در دست نیست اما گفته می شود پس از این نامه ضیافت افطاری اصحاب رسانه با رییس جمهور به طور ساده برگزار شده است.

 

از سوی دیگر سوالی که ایجاد میشود این است که در حالی دولت مدعی است بودجه کافی برای پرداخت یارانه را ندارد، چگونه امکان برپایی چنین مراسم هایی آن هم از بودجه عمومی و بیت المال وجود دارد؟ این در حالی است که پیش تر مقام معظم رهبریدر سال ۱۳۷۱ در انتقاد به آغاز روند تجمل گرایی در دوره هاشمی رفسنجانی فرمودند:

 

«برادران نمی‏شود ما در زندگى مادى مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند: مردمى که خیلیشان از اولیات زندگى محرومند. در این راه، از خیلى چیزها باید گذشت. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نیز باید گذشت. ... من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکى از شماها معلم بود، یکى دانشجو بود، یکى طلبه بود، یکى منبرى بود، همه‌مان این‌طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسى اشراف عروسى بگیریم، مثل خانه‌ى اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولى ما ریشمان را گذاشته‌ایم، همین کافى است؟! نه، ما هم مترفین مى‌شویم. واللَّه در جامعه‌ى اسلامى هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیه‌ى شریفه‌ى «و اذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها» بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش مى‌آورد.»

 

لازم به ذکر است پیش از این نیز در بهار ۱۳۹۳ جشن اشرافی و پرحاشیه ای در کاخ سعد آباد از طرف همسر رییس جمهور برگزار شده بود که با انتقاد شدید رسانه ها و افکار عمومی مواجه گردید.

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۰
احمد خوشخو

طلبه‌ای که با کافه‌داری، تبلیغ می کند!

این طلبه جوان می گوید: در کافه رسم داریم که به مهمانان خارجیمان یک هدیه میدهیم –چون نزدیک میدان امام هستیم و توریست زیاد می آید- در این هدیه نامه رهبر عزیز انقلاب به جوانان اروپا هم هست بالاخره ما هم وظیفه داریم این نامه را به مخاطبینش برسانیم. یک روز جوان دانمارکی آمد و تا نامه را دید، گفت که این نامه را قبلا خوانده و سوالات زیادی برایش ایجاد شده، از او خواستم تا بپرسد، حدود ۳ساعت طول کشید و همه سوالاتش را پرسید.
برخی از طلاب جوان علاقه بسیاری به فعالیت اجتماعی با گرایش های نوگرایانه دارند که بعضاً ورود طلاب جوان به عرصه های شغلی غیر مرتبط با انتقاداتی روبرو بوده است. سید هادی حسینی از طلاب اصفهانی است که در کنار درس و بحث طلبگی حوزه های علمیه، کافی شاپ کوچکی را در نزدیکی میدان امام اصفهان راه اندازی کرده است. گفتگوی کوتاهی را با این طلبه جوان در مورد نسبت طلبگی با کافه داری و شغلی که برای خود برگزیده است داشته ایم که متن آن در ادامه می آید.
 

برای شروع کمی از زندگی و تحصیلاتتان بگویید.

سیدمحمدهادی هستم و در یکی از روزهای خدا در یک خانواده دوست داشتنی به دنیا آمدم. در زمان جنگ، کردستان بودیم و بعد از آن به بیشتر استان های ایران ، همراه خانواده سفر داشتیم و در برخی از آنها زندگی کرده ایم؛ به قول معروف "دنیا دیده بهتر از دنیا ندیده است".

در دانشگاه رشته اقتصاد خواندم و بعد از آن به حوزه علمیه رفتم، بخشی از دوران طلبگیم را در قم بودم و بخشی را در اصفهان، اما چون همسرم اهل اصفهان بود، آخر به اصفهان برگشتم و فعلا در این شهر تحصیل، کار و زندگی میکنم.

 

خب! طلبگی کجا و کافی شاپ کجا؟ چه شد که کافه دار شدید؟

تقریبا در تمام دوران درس خواندنم چه آنوقت که دانشجو بودم و چه حالا که طلبه هستم، کار کرده ام! از بازاریابی و مسافرکشی تا پرواز تفریحی و خبرنگاری. به نظرم جوهره انسانی کار است. اهل بیت هم با آنکه به در آمد خود چندان نیاز نداشتند، کار می کردند و ماحصل آن را می بخشیدند به فقرا.

بعد از اینکه مجدد به اصفهان آمدم، همسرم کمی سرمایه داشت که میخواستیم کاری راه بیندازیم. چند گزینه مطرح شد، یکی تریا ، یکی فست فود، یکی شرکت تجاری و یکی هم کافه! خیلی فکر کردیم و با اهل فن مشورت داشتیم، نتیجه اش راه اندازی کافه شد. البته در این تصمیم گیری یکی از دوستان خوبم –که اوهم طلبه است- به نام میلاد بسیار موثر بود. میلاد علاقه مند به راه اندازی کافه بود اما سرمایه لازم را نداشت و خلاصه این شد که ما هم به کمک دوستم میلاد، کافه دار شدیم...

 

بین این همه شغلی که نام آوردید، کافه چه ویژگی داشت که انتخاب کردید؟

به نظرم طلبه باید در بین مردم باشند با آنها کار کند و با آنها زندگی کند. هرچه ارتباطش با لایه های مردم بیشتر باشد، اثرگذاری اش هم بیشتر است. با این طرز فکر طبیعی است که شغلی برایم بهتر است که ارتباط بهتر و بیشتری با مردم به ویژه جوان ها داشته باشد و این فرصت به خوبی در کافه ایجاد میشود. اینجا جوان ها با فکرها و تیپ های مختلف می آیند و ساعتی از روز خود را در آن سپری میکنند، این بهترین فرصت برای یک طلبه است.

یعنی با آنها صحبت میکنید؟

 

کارمان چندین بخش دارد! یکی آن است که بهترین قهوه را برای مشتری دم کنم و بهترین پذیرایی را از او داشته باشم، خب! او به اینجا آمده و هزینه میکند که بهترین خدمات را دریافت کند.

بخش دوم در تبلیغ غیر زبانی است! مطمئنم که بهترین راه تبلیغ، راه عملی است. وقتی مشتری میبیند که –کافه دار- با یک چهره مذهبی پیش می آید و با خوش اخلاقی از او پذیرایی میکند و هوای او را دارد، این خودش کشش و جذب ایجاد میکند.

بخش سوم که بیشتر برای مشتریان دایم و همیشگی جواب میدهد همان گفتگوی زبانی است که در کافه ما بسیار رواج دارد.

 

 

شما به مشتریانتان میگویید که طلبه هستید؟

اغلب آنها در لحظه اول متوجه تفاوت کافه دار با دیگر کافه هایی که دیده اند میشوند و برخی از آنها خودشان علت این تفاوت را می پرسند؛ خب! من هم در جواب میگویم که ما طلبه هستیم و این معمولا میشود سر آغاز یک دوستی و ارتباط بیشتر. الان اغلب مشتریان ما میدانند که باریستای آنها یک طلبه جوان است و شاید خیلی هایشان به همین خاطر اینجا می آیند. بسیاریشان هم ساعات خلوت را انتخاب میکنند تا بیشتر بتوانیم گفتگو کنیم.

در طراحی کافه هم سعی کرده اید که عقاید خود را نشان دهید؟

نه! همینطور که می بینید، فضا و دکور کافه کاملا کلاسیک و عاشقانه است، بجز همین چند عکس که از شاعران، بازیگران، اندیشمندان و سیاستمداران مشهور زده ایم و کمی جنبه اجتماعی به کافه داده دیگر هیچ المان مذهبی یا اعتقادی به کار نرفته است. در برخورد و نوع پذیرایی هم تفاوتی بین مهمانانی که ظاهر مذهبی دارند و مثلا دخترخانمی که در عرف به او بی حجاب میگویند نداریم. همه شان برای ما محترم و عزیزند چرا که معتقدم دل همه جوانان ما متوجه خداوند و معنویت و انقلاب است. به قول رهبر عزیزمان "اینها یک نقص ظاهری دارند" مثل خود من که نقص باطنی دارم. حالا این مفهوم در کافه ما بسیار احساس میشود.

چطور احساس میشود؟

ما مشتریان دایم زیادی داریم از خانم هایی که به قول معروف شل حجابند و یا آقا پسرهایی که تیپ ظاهریشان مذهبی نیست! می آیند و بسیاری اوقات سر گپ بینمان باز میشود. خیلی وقت ها سوالات شرعی و یا اعتقادیشان را میپرسند و یا حرف ها و درد دلهایشان را میگوند. آن وقت است که میبینیم چه قلب های همراهی و چه باطن های تشنه ای دارند. فقط به خاطر یک دیوار توهمی بین ما و آنها فاصله ایجاد شده است که خدارا شکر این دیوار در کافه برکه فرو ریخته و همه ما یکی شده ایم.

شما برای درست کردن قهوه و دیگر نوشیدنی ها آموزش هم دیده اید یا خودتان تجربی کار کرده اید؟

دین ما دستور داده که انسان هرکاری را میخواهد انجام بدهد باید با علم و اتقان باشد. به همین خاطر بنده هم قبل از راه اندازی کافه به دنبال استاد بودم. خداراشکر با یکی از اعضای خوب انجمن قهوه اروپا که داور فینال مسابقات باریستای ایران هم بود، آشنا شدم و نزد ایشان دو دوره متفاوت و تخصصی را گذراندم، این آشنایی یکی از لطف های خدا به ما بود چرا که ایشان همیشه و با همه وجود هوای ما را داشته اند.

امروز کافه برکه در اصفهان یکی از معدود کافه های تخصصی و حرفه ای در بحث قهوه است و منوی تخصصی قهوه داریم! در همه تبلیغاتمان هم مینویسیم که اولین و تنها بروبار این شهریم!

برای مخاطبین کمی هم درباره بروبار توضیح بدهید.

بروبار (brew bar) به سبک جدیدی از کافه ها در دنیا گفته میشود که در آن با دستگاه های مختلف و به شیوه های تخصصی قوه را دم میکنند و دیگر از دستگاه تجاری اسپرسو یا خبری نیست و یا در حاشیه کار است. در این سبک، قهوه طعم ها و عطرهای متفاوتی پیدا میکند که برای همه سلیقه ها جذاب است. در ایران تعداد انگشت شماری کافه هستند که این دستگاه ها را وارد کرده و بار قهوه را راه اندازی کرده.

شما همچنان مشغول درس و بحث طلبگی هستید؟

بنده خودم را طلبه نمیدانم، طلبگی یک بار مسیولیت و یک هویت بزرگ دارد که برای قد و قواره کوچک من خیلی بزرگ است. بهتر است بگویم که مشغول تحصیلات حوزوی هستم. رسایل، مکاسب را در قم تا نیمه خواندم و حالا که به اصفهان آمدم دنبال درس و استاد میگشتم که خدارا شکر با کمک یکی از مشتریان، استاد و مدرسه خوبی را هماهنگ کردم . از ترم آینده هم انشالله صبح ها کلاس و درس و بحث را به جدیت مشغولیم، بعد از ظهر ها هم به دنبال رسالت طلبگی ام در کافه.

از طرف دوستان روحانی یا دیگران چه واکنش هایی به راه اندازی کافه شما شده؟

هشتاد درصد واکنش ها مثبت بوده، از دوستان مذهبی و حتی روحانیون عزیزی که به کافه ما می آیند و آنقدر از این حرکت تعریف و تمجید می کنند که خجالت زده می شویم. البته بیست درصدی هم بوده اند که موافق این کار نبوده و گاها کنایه هایی را هم میزنند، اما چون میدانم همان ها هم از سر دلسوزی است، ناراحت نمیشوم.

 

 

البته یک طیف هم هستند که از ورود یک طلبه به این فضا بسیار ناراحت و خشمگین شده اند، در صفحات مجازی و واقعی بسیار سعی کرده اند که مارا تخریب کنند. تهمت میزنند، مشتریانمان را منصرف میکنند، برایمان مشکل ایجاد میکنند، تبلیغاتمان را تخریب کرده اند و... اما چون میدانم که دارم به وظیفه ام عمل میکنم و کار برای خداست، پس خستگی و ناراحتی معنا ندارد. به قول حافظ عزیز "وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم ، که در طریقت ما کافریست رنجیدن"

در آخر نکته ای یا خاطره ای زیبا که برایمان نقل کنید هست؟

در این مدت خاطرات بسیار زیبای زیادی دارم، از خانم بی حجابی که نگران نماز نخواندن دخترش بود تا مسیحی که سوالات اعتقادیش را میپرسید یا مشتری خوبی که برای آمدن به کافه ما پول قرض کرده بود و توریست های آلمانی که کتاب گوته را به ما هدیه دادند!

اما یک خاطره بسیار زیبا برای خودم ماندگار شده. در کافه رسم داریم که به مهمانان خارجیمان یک هدیه میدهیم –چون نزدیک میدان امام هستیم و توریست زیاد می آید- در این هدیه نامه رهبر عزیز انقلاب به جوانان اروپا هم هست بالاخره ما هم وظیفه داریم این نامه را به مخاطبینش برسانیم. یک روز جوان دانمارکی آمد و تا نامه را دید، گفت که این نامه را قبلا خوانده و سوالات زیادی برایش ایجاد شده، از او خواستم تا بپرسد، حدود ۳ساعت طول کشید و همه سوالاتش را پرسید و تا آنجا که میتوانستم پاسخش را دادم، در آخر بسیار خوشحال بود، می گفت یکی از بهترین روزهایش بوده و بارها تشکر کرد. آن روز، مثل همیشه، یکی از روزهای خوب کافه ما بود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۱
احمد خوشخو
دکتر ابراهیم رزاقی در جلسه هفتگی انصارحزب‌الله:
شیفتگی به غرب پدرِ مردم را درآورده نه تحریم!
رئیس‌جمهور می‌آید و مردم را در کمال ذلت تعریف می‌نماید و همه چیز را در مقابل تحریم می گذارد حتّی آب خوردن؛ این نوع نگاه و تعریف از تحریم ها ، یک تعریف کاملاً ذلیلانه از ملت است...
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب‌الله،‌دکتر ابراهیم رزاقی (استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد) یکشنبه ۳۱ خرداد ماه در جلسه هفتگی انصارحزب‌الله درباره میزان اثرگذاری تحریم‌ها به سخنرانی پرداختند که متن کامل آن در اختیار مخاطبان قرار دارد:

تعریف ذلیلانه دولت از ملت بزرگ ایران


امروزه این یک سوال اساسی است که آیا تمام مشکلات اقتصادی ما بر اثر تحریم است؟! چه کارهایی می توانستیم جهت جلوگیری از اثرات منفی تحریم انجام بدهیم، ولی نکرده ایم؟ رئیس جمهور می آید و مردم را در کمال ذلت تعریف می نماید و همه چیز را در مقابل تحریم می گذارد حتّی آب خوردن؛ این نوع نگاه و تعریف از تحریم ها ، یک تعریف کاملاً ذلیلانه از ملت است(!) انگار آقایان فراموش کرده اند که از کدام ملت سخن می گویند، ملتی که در جنگ تحمیلی در مقابل کل دنیا ایستادند؛ در جنگ ۲۰ الی ۳۰کشور به صدام کمک کردند، امّا ملت مقاومت کرد و ایستاد . این ایستادگی در شرایط بود که چیزی نداشتیم ، یعنی توان نظامی و مالی ما نسبت به دشمن بسیار کمتر بود.

باور جنگ اقتصادی و وادادگی دولتی ها در برابر آن

اصولاً باید ابتدا بگوییم که چرا ما را تحریم کردند؟ آیا ما نقطه ضعفی داشته ایم که تحریم کرده اند؟! چرا که تحریم یعنی محروم کردن. ابتدا به جای پرداختن به پاسخ این سوال بهتر است به جای استفاده از کلمه «تحریم» که معنای منفعلانه دارد، بگوییم جنگ اقتصادی. وقتی قبول کنیم که ما در مواجهه با یک جنگ اقتصادی که شاید بتوان گفت اثراتش از جنگ نظامی به مراتب بالاتر باشد ، هستیم ، آن وقت است که باید سازوکارهای مقابله را بیابیم ؛ مثلاً اکنون ۵۰ درصد محصولات کشاورزی که مصرف می کنیم از خارج وارد می شود و تاکنون هیچ تغییری در کاهش این اقلام وارداتی انجام نداده ایم! و در ۲ الی۳ سال اخیر از ۴۰ درصد به ۵۰ درصد رسیده است.حالا اگر طرف مقابل نگذارد این درصد میوه وارد کشور شود چه مشکلاتی گریبان ما را خواهد گرفت؟

اما در جنگ نظامی همه حساس می‌شوند و همه وارد صحنه می‌شوند و هرکس طبق وظیفه خود وارد این کارزار می شود؛ اما در جنگ اقتصادی این جوری نیست ، تحریم، بستگی به نظر دولت و آنهایی که کشور را اداره می کنند دارد. در دولت ما یک نظریه بوجود آمده است که آن نظریه این است که اگر ما اقتصادمان را به اقتصاد بین الملل وصل کنیم همه چیز درست خواهد شد و این نظریه یعنی وابستگی . یعنی کشور را بیشتر وارد کننده کنیم تا صادر کننده.

اکنون نزدیک به ۱۷۰ کشور هستند که کاملاً مانند ایالات متحده آمریکا شده اند؛ چرا این کشورها صنعتی نشده اند؟ چرا ایرادات ما را دارند؟! چون مواد خام خود را می فروشند و نیازهای خودشان را می خرند و هر موقع که ذره ایی سرپیچی کنند، مقداری تحریمها نیز شامل آنها می شود و فرقی نمی کند.

وقتی اقتصاد کشوری متکی به واردات و غفلت از داخل شد، وابستگی ایجاد می شود و این حالت یعنی اینکه ما قدرت خودمان را به بیگانه سپرده ایم. در سال ۹۳ ،۵۴ میلیارد دلار واردات داشته ایم،۱۴ میلیارد آن مواد غذایی بوده است در زمانی که همگی می گویند نداریم!

تا زمانی که این نگاه وجود دارد و اقتصاد اینگونه اداره می شود، چرا نباید دشمن جهت رسیدن به اهداف خود ما را تحریم کند؟ آمریکا با کل انقلاب اسلامی مخالف است و قضیه هسته ای فقط بهانه است و این نکته را همه می دانند ، این بهانه ای برای مراحل بعدی و ادامه تحریم ها و به زانو در آوردن کشورمان است؛ چون آمریکا ضعف مدیریت اقتصادی ما را می بیند و لذا در این موقعیت این مسئولین هستند که باید اقدام کنند.

نگاه مسئولان به آمریکا خوش بینانه است

متاسفانه نگاه مسئولین ما به آمریکا، نگاهی خوش بینانه است. مسئولین ما در دولت به آمریکایی‌ها خوش‌بین می باشند، آمریکایی ها می خواهند ایران را در نگاه جهانیان بشکنند، ما در برابر این فضا چه کردیم؟ آیا اصلاً مسئولین ما از کلمه جنگ اقتصادی استفاده کرده اند؟ یا اصولاً در این خصوص اطلاع رسانی نموده اند؟ گفته‌اند که مردم، شما در یک جبهه جنگ اقتصادی هستید؟ مانند جنگ نظامی. اکنون نیز طرفهای مقابل جهت جنگ اقتصادی همانند جنگ ۸ ساله متحد هستند.

تهاجم به معنای واقعی کلمه است. افزایش بیکاری و فاصله طبقاتی و فقر که سال به سال شاهد ان هستیم ثمره این تهاجم است امّا چرا مسئولان این را اطلاع رسانی نمی کنند و بالعکس اطلاع رسانی خاص انجام می دهند مثلاً ما را خوار معرفی می کنند، می‌گویند ما ذلیل هستیم و امکان مقابله با آمریکا را نداریم و آنها هر حرفی بزنند ما باید گوش دهیم. در صورتی باید در این فضا بگویند که ما قدرت داریم ، قدرت ما توان داخلی ماست ، همین روستاهاست.چرا بجای حمایت از کشاورز ،سال گذشته ۵ میلیون تن گندم وارد می کنیم؟

چرا صنایع خوابیده است؟ چرا به مردم اطلاع رسانی نمی کنیم ، چرا می گوییم هرچه گران شد نخرید؟ الان ۸۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی بخش خصوصی است، این مبلغ در چندسال گذشته ۲۵۰هزار میلیارد تومان بوده است ، در این دوره دو برابر شده است و این با وجود این فضاسازی غیر عادی و این نگاه مسئولان می رویم به سمتی که تولید کنار گذاشته شود. این فضاسازی چه چیزی می گوید؟

دولت عزمی برای دفاع از هستی اقتصاد ندارد

می خواهد بگوید که ما کاری از دستمان بر نمی آید و باید کدخدا را ببینیم و قدرت دست اوست، و فکر می کنند که اگر ما برویم و دل او را به دست آوریم همه چیز درست می شود. که اصلاً اینجوری نیست! اگر ما برویم به سوی این فضا که کم کم داریم می رویم ،باید ایران تجزیه بشود ، ثمره این فضاسازی این می شود. فقط به دنبال واردات هستیم، در آمریکا و اروپا به تولیدکنندگان کشاورزی خود یارانه می دهند تا آنان مواد غذایی را ارزان تر به دست مردم بدهند ،اما در کشور ما به دنبال سود می روند و سیاست لیبرالی را دارند پیاده می کنند، یعنی به سمتی می روند که چیزی را خرید و فروش کنند که سود بیشتری داشته باشد و نه نیاز جامعه را تامین کنند.

این فضا این را نشان می دهد که مسئولین اقتصادی و دولتی ما هیچ توجه ای به این که از هستی اقتصادی ایران دفاع کنند، ندارند.

مجلس ، راه مقابله بانفوذ سیاست لیبرال سرمایه‌داری

تنها راه مقابله با این سیاستهای دولت ، مجلس می باشد که نظارت کند، تذکر دهد، و حتی مسئول را استیضاح نماید.و این زمانی است که مجلس نیز بر جنگ اقتصادی باور داشته باشد و رد سیاست لیبرالی را در اقتصاد مشاهده و باور کند و در این خصوص همانند مسائل سیاسی حساسیت داشته باشند و راه نفوذ دشمن را در اقتصاد مسدود کنند.نمایندگان باید از روحیه انقلابی برخوردار باشند و نشود نماینده را خرید.

آمریکایی ها روی چه کسانی حساب کرده اند که این تحریمها را دارند ادامه می‌دهند؟ آنها نگاهشان به افرادی است که ثروت و قدرت و رسانه هایی در اختیار دارند.یعنی در داخل توسط این افراد سیاستهای خود را دنبال می کند و فضاسازی رسانه ای نیز توسط این افراد هدایت می شود و مردم را در بی اطلاعی می گذارند. اگر نیروی داخل در خدمت سیاستها ی آمریکا نباشد روند تغییر خواهد کرد ، یعنی اثر اعتقاد به این داشتیم که ما می توانیم و دولت اعتقاد به ایستادگی داشت، شرایط تغییر می کرد. هر جا که این اعتقاد وجود داشت ما دستاوردهای بزرگی داشته ایم و هر جا حرف دشمن را زده ایم شکست خورده ایم.مسئولان در اقتصاد سیاست دشمن را دنبال می کنند. پس در داخل نیرویی وجود دارد که دشمن را امیدوار کرده است.!

زمان ملی شدن صنعت نفت فکر می کنید دولت چه کار کرد؟ گفت: دیگر کالاهای تجملی وارد نکنید ،فقط کالای اساسی. به مردم گفت: ما نمی توانیم واردات داشته باشیم، تولید کنید و مصرف نمایید.به همین سادگی.

الان چه می گوییم ،انگار نه انگار ما تحریم شده ایم و درآمدمان کم شده است، ما بیشتر درآمد را صرف واردات کرده ایم تا تولید . ۲میلیارد دلار - آن هم دلار ارزان- دادیم تا ماشین های لوکس و اخرین مدل وارد کشور کنیم! ضرورت این واردات در این شرایط چیست؟ شرایط فعلی با این سیاستهای دولت بهشت پولدارها و جهنم فقرا است.این یعنی چه؟ این چه نوع دفاعی در جنگ اقتصادی است؟!

دولت اسیر سرمایه‌داری لیبرالی

سیاست «ما می توانیم» طرحی است که با سیاستهای قدرت های دنیا نمی خواند و آن را مزاحم می دانند ، یعنی ما مواد خام خود را نفروشیم تا نیازهای خودمان را از کشوری دیگر تهیه نماییم و آن کشور هر زمان با ما مشکل پیدا کرد ما را تحریم نماید؛ یعنی ما خودمان تولید نماییم؛ یعنی اینکه هر کشوری خودش از خودش دفاع کند. ایران جلوی سرمایه داری لیبرالی ایستاده است و از این رو برای آن قدرتها مزاحم است.ما در هسته ای و نظامی و علمی توانسته ایم روی پای خودمان بایستیم، امّا در موارد اقتصادی برخی نیروهای داخلی موافق نیستند تا این اتفاق بیفتد!

حالا اگر نیروی داخلی تغییر کرد و به باورهای داخلی اعتقاد پیدا کرد و ما به استقلال اقتصادی دست پیدا کردیم ،چه اتفاقی می افتد؟! آن زمان می توانیم به همه دنیا بگوییم شما نیز می توانید مستقل باشید؛ این مرگ نظام سرمایه داری آمریکایی و غربی است. آنها ۲۰۰ سال است که زحمت کشیده اند و انواع جنایات را انجام داده اند تا دولتهایی بوجود بیاید تا آن دولتها اسیر آنها باشند.لذا آنها تلاش می کنند تا ایران الگویی موفق نباشد.

ما باید برای مصارف غیر ضروری، دلار با قیمت بالا بدهیم و ارزان ندهیم. اگر نیروی داخلی ما به جای اینکه بگوید همه چیز به تحریم ها بسته است، جوری دیگر فکر می کرد و می آمد به مردم می گفت : ما مورد تهاجم اقتصادی هستیم ، اجازه بدهید که جز برای موارد خیلی ضروری دلار۳۰۰۰ تومان ندهیم، و برای تمام مصارف غیرضروری دلار مثلاً ۱۰هزار بدهیم، چه اتفاقی می افتاد؟

یکباره ۵۴ الی۵۵ میلیارد دلار و یا به گفته برخی دیگر ۷۰ میلیارد هزینه ارزی ما در سال گذشته به چیزی حدود ۱۵ میلیارد تبدیل می شد وحتی در قبال اقلام ضروری هم، یارانه ای به تولیدکنندگان می دادیم. ظرف یکسال مثلاً در کشاورزی و صنایع غذایی به خود اتکایی می رسیم؛ چرا این کار را نکردند؟! تولید کننده ماشین آلات و قطعات ما صدایشان بلند است،می گویند: قطعات ما از کیفیت مطلوب برخوردار است اما می‌روند از خارج می خرند(!) چون که یک عده ای دلال جهت منفعت خود اینجوری زندگی می کنند و سود بالا از واردات می برند.

این را باید نیروی داخلی (مسئولان) به مردم بگویند. اگر به مردم اطلاع رسانی درست صورت گیرد و مردم باور نمایند که در تهاجم قرار گرفته اند مطالبه‌گری افزایش می یابد.
نظارت ها را قوی تر کنیم ،باید به سمت ایجاد تعاونی های فعال رفت.

چرا باید بودجه ای که به تولید اختصاص داده شده ،سر از جایی دیگر غیر کارخانه‌های ما در بیاورد؟! باید یک نهضت اقتصادی صورت بگیرد و با مفاسد و فرارهای مالیاتی برخورد شود تا فضا مهیا برای تولید شود. ایران در حدود چند سال می تواند بدون اتکا به نفت با آگاهی دادن به مردم ، اقتصاد پویایی داشته باشیم. وقتی اطلاع رسانی درست در خصوص جنگ اقتصادی به مردم ارائه نگردد یک خط وادادگی در کشور شکل می گیرد و آن خط این است که همه چشم ها به رفع تحریم دوخته می شود و نیز ورود کالاهای خارجی و مرگ تولید ملی!

ثمره ساختن با کدخدا، وابستگی است

برخی از مسئولان در خصوص ارتباط با آمریکا ساده انگارانه برخورد می کنند و همه توجه آنها در این است تا رضایت آمریکا را بدست آورند و می‌گویند: «همه دنیا اینجوری هستند و رفته اند با آمریکا ساخته اند». اما باید عرض کنیم چه ساختنی؟! این ساختن نتیجه اش وابستگی و عدم استقلال اقتصادی نیست؟! اینکه شما بگویید با همه باید ساخت تا چه اندازه با اندیشه‌ها و آرمانهای انقلاب اسلامی می خواند؟! البته این ساختن همه دنیا با آمریکا که برخی مطرح می‌کنند یک دروغ آشکار است.

نمونه آن هم اینست که بسیاری از کشورهای دنیا خودشان دنبال تولید رفته‌اند و توان خود را بر روی داخل گذشته اند.کشورها خودشان رفتند دنبال تولید ،نه اینکه چشمشان به دست بیگانه باشد.

خود آمریکا یک زمانی مصرف کننده کالاهای انگلیس بود اما آمدند کالای انگلیس را به دریا ریختند و خودشان دست به کار شدند. حالا چرا در کشور ما فلان مسئول نگاهش سرمایه داری لیبرالی باشد؟!

کدام کشوی هست که دین داشته باشد و بخواهد به دینش اعتقاد داشته باشد امّا از لحاظ اقتصادی استقلال نداشته باشد؟! در برخی کشورهای اسلامی یک اسلام آمریکایی حاکم است و نه اسلامی که انقلابی فکر می کند. دینی که در عربستان وجود دارد دینی عادلانه نیست یعنی نمی خواهد عادلانه با مردم برخورد نماید.

ما بر چه اساس باید سیاستهای لیبرالی و آمریکایی صندوق بین المللی پول را در کشور پیاده کنیم اما در مقابل نگاهی به آنچه در قانون اساسی و اندیشه های امام آمده است نداشته باشیم؟! مثلاً امام می گوید مسئولان نباید روحیه کاخ نشینی داشته باشند و یا کالایی که خودمان تولید نمی کنیم چرا باید وارد کنیم و... اینها ارزشهایی والایی است که بر خود اتکایی تأکید می کند . متاسفانه مسئولان ما به مبانی دینی در این حوزه کم توجه هستند.

به نظر می رسد که قرآئن و شواهد این را نشان می دهد که آنچه کمر مردم را خم کرده است تحریم ها نیست ؛ بلکه سیاستهای تعدیل اقتصادی و وادادگی و شیفتگی به غرب است که پدر مردم را در آورده است . عده ای در کشور نمی خواهند افراد متعهد و دغدغه مند در این عرصه وارد شوند ؛ آنها سود خود را در این سیاستهای لیبرالی می بینند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۰
احمد خوشخو
رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر:
حضرت آیت الله خامنه‌ای افزودند: امروز کشور نیازمند عزم راسخ و شناخت دشمن و آمادگی برای مواجهه با دشمن در عرصه جنگ نرم اعم از عرصه های فرهنگ، سیاست و زندگی اجتماعی است و کسانی که تلاش دارند چهره هیولایی دشمن خبیث را با بزک کردن رسانه ای بپوشانند، مخالف مصالح ملت هستند.
به گزارش مشرق، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) در دیدار خانواده های شهدای حادثه هفتم تیر و همچنین جمعی از خانواده های دارای چند شهید در استان تهران، کشور و ملت ایران را مدیون شهدا و خانواده های شهدا دانستند و با اشاره به پیام امیدبخش، افشاگر و سرشار از ابتهاج معنوی و عزم راسخ شهدا در هر دوره ای، تأکید کردند: امروز کشور نیازمند عزم راسخ و شناخت دشمن و آمادگی برای مواجهه با دشمن در عرصه جنگ نرم اعم از عرصه های فرهنگ، سیاست و زندگی اجتماعی است و کسانی که تلاش دارند چهره هیولایی دشمن خبیث را با بزک کردن رسانه ای بپوشانند، مخالف مصالح ملت هستند.

رهبر انقلاب اسلامی یکی از برکات انقلاب را باز تولید معارف اساسی اسلامی و تحقق عینی آن در جامعه دانستند و افزودند: یکی از این معارف اساسی، منظومه معارف مربوط به شهادت است که در جامعه ما محقق شد بگونه ای که شهدا با انگیزه و نشاط وارد میدان شدند و تلاش صادقانه آنان، با پاداش بزرگ الهیِ شهادت همراه شد و بدون هیچ اندوه و بیمی به ملاقات پروردگار خود رفتند و آثار معنوی این شهادتها در جامعه منعکس شد.

حضرت آیت الله خامنه ای، ایجاد احساس عزت در خانواده های شهدا و بوجود آمدن ابتهاج و نشاط معنوی و عزم راسخ در میان مردم را از جمله برکات شهدا در جامعه برشمردند و با اشاره به حادثه هفتم تیر سال 1360 گفتند: حادثه بزرگی همچون هفتم تیر که آیت الله بهشتی و جمعی از وزرا و نمایندگان مجلس و فعالان سیاسی و انقلابی به شهادت رسیدند، بطور طبیعی باید منجر به شکست انقلاب اسلامی می شد اما به برکت خون این شهدا، درست عکس آنچه که تصور می رفت اتفاق افتاد و بعد از این حادثه، ملت متحد شد و انقلاب در مسیر واقعی و صحیح خود قرار گرفت.

ایشان با تأکید بر اینکه یکی دیگر از برکات خون شهدای هفتم تیر، افشا شدن چهره عاملان این جنایت بود، خاطرنشان کردند: بعد از حادثه هفتم تیر چهره واقعی مباشران مستقیم این جنایت بزرگ که سالهای متمادی خود را بگونه ای دیگر معرفی می کردند، برای مردم و جوانان افشا شد و همین تروریست ها بعد از مدتی به صدام پناه بردند و با او، برای مقابله با ملت ایران و همچنین مردم عراق، متحد شدند.

رهبر انقلاب اسلامی، افشا شدن چهره دستهای پشت پرده داخلی و خارجی حادثه هفتم تیر و همچنین عده ای که سکوت همراه با رضا را اختیار کرده بودند، از جمله برکات خون شهدای این حادثه دانستند و افزودند: بعد از ماجرای هفتم تیر، امام بزرگوار (ره) با بهره گیری مناسب از این حادثه، انقلاب اسلامی را که در حال منحرف شدن از مسیر اصلی خود بود، نجات و جریان اصیل انقلاب را در مقابل دیدگان ملت قرار داد.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ابتهاج معنوی جامعه بعد از حادثه هفتم تیر، افزودند: این حادثه قدرت و رسوخ انقلاب در اعماق جامعه را برای دشمنان آشکار کرد و آنها متوجه شدند که برخوردهای خشن با انقلاب اسلامی، نتیجه بخش نیست.

ایشان، افشا شدن چهره واقعی قدرتهای استکباری مدعی حقوق بشر را از جمله برکات خون شهدای هفتم تیر برشمردند و خاطرنشان کردند: همان کسانی که مرتکب جنایت هفتم تیر شدند اکنون آزادانه در اروپا و امریکا فعالیت و با مسئولان این کشورها دیدار می کنند و حتی برای آنها جلسات سخنرانی با موضوع حقوق بشر! گذاشته می شود.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه چنین برخوردهایی، نشان از اوج نفاق و دورویی و خباثت مدعیان حقوق بشر دارد گفتند: کشور ما دارای هفده هزار شهید ترور است که اغلب آنان، مردم عادی اعم از کاسب، کشاورز، کارمند، استاد دانشگاه و حتی زنان و کودکان هستند اما عاملان همه این ترورها، آزادانه در کشورهای مدعی حقوق بشر حضور دارند.

حضرت آیت الله خامنه ای، یکی دیگر از برکات خون شهدا را تزریق روحیه ایستادگی و استحکام در جامعه و تقویت روحیه مردم دانستند و با اشاره به تشییع اخیر 270 شهید در تهران و شور و هیجان ناشی از این تشییع افزودند: این حادثه عظیم، و تحرک، آمادگی و شوق و عشق و آرمان گرایی برخاسته از آن، نقطه مقابل دلسردی، نومیدی و رکود بود.

ایشان در ادامه با اظهار تأسف از ضعف و کم کاری در معرفی شهدا و از جمله معرفی نشدن ظرفیت بزرگ شهدای هفتم تیر به عنوان مظهر عظمت و استقامت ملت ایران، خاطرنشان کردند: جوانان در جناح فرهنگیِ مؤمن، انقلابی، مردمی و خودجوش باید با زبان تصویر و با استفاده از ابزارهای جدید، چهره نگاری هنرمندانه ای از این شخصیتهای بسیار برجسته انجام دهند.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به حق بزرگ و وصف ناشدنی شهیدان و خانواده های آنان در حق ملت ایران افزودند: خانواده های شهدا روحیه و عزم بالای خود را به جامعه منتقل می کنند و این روحیه و عزم راسخ، همان چیزی است که کشور ما امروز به آن احتیاج دارد.

رهبر انقلاب شناخت دشمن را یکی دیگر از نیازهای اساسی امروز برشمردند و با هشدار درباره برخی تلاشها در بزک کردن تبلیغاتی و رسانه ای چهره جنایتکار دشمن به برخی از نمونه های اقدامات تروریستی امریکا و عوامل آن علیه ملت ایران اشاره کردند.

«حادثه 7 تیر  سال 1360»، «بمباران شیمیایی سردشت در 7 تیر 1366»، «ترور شهید صدوقی در 11 تیر سال 1361» و «ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران در 12 تیر سال 1367» نمونه هایی از اقدامات تروریستی امریکا و یا عوامل آن بود که رهبر انقلاب از آنها یاد کردند و افزودند: برخی معتقدند که باید این ایام تیر ماه به عنوان «هفته حقوق بشر امریکایی» نام گذاری شود.

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید مجدد بر ضرورت شناخت دشمن خاطرنشان کردند: ملت باید با شناخت عمق دشمنیِ دشمن برای مواجهه و مقابله در میادین جنگ نرم، از جمله عرصه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آماده باشد.

ایشان با انتقاد از افرادی که سعی می کنند چهره خشن و وحشتناک و هیولایی امریکا را توجیه کنند خاطرنشان کردند: کسانی که می خواهند دشمنی خباثت آلود امریکا و برخی دنباله روهای آن را با بزک تبلیغاتی و رسانه ای بپوشانند در واقع به ملت و کشور خیانت می کنند.

رهبر انقلاب اسلامی در پایان ملت ایران را نیازمند پیام امید بخش، افشاگر و سرشار از ابتهاج شهیدان خواندند و گفتند: ملت ایران مدیون شهدا و خانواده های شهدا هستند و کسانی که این واقعیت را انکار می کنند بیگانه از مصالح ملت و در واقع اجنبی هستند اگرچه شناسنامه ایرانی داشته باشند.

پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین شهیدی محلاتی نماینده ولی فقیه و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با گرامی‌داشت یاد و خاطره شهدای هفتم تیر گفت: علیرغم خواست دشمنان اسلام و انقلاب، یاد و خاطره شهدای هفتم تیر در کشور همیشه زنده است.

معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران افزود: تاریخ انقلاب اسلامی ثابت کرد که حادثه هفتم تیر و حوادث مشابه و ترور هزاران نفر از بهترین یاران انقلاب نه تنها سبب ضعف نشد بلکه عامل استقامت، پایداری، ایستادگی و صلابت روزافزون ملت ایران شده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۹
احمد خوشخو
سرمربی آمریکا در گفتگو با مشرق:
جان اسپرو با تمجید از پذیرایی سخاوتمندانه ایرانی ها معتقد است تصویری که از ایران در رسانه‌ها منعکس می‌شود تصویر غلطی است، و مردم ایران را مردمی شگفت انگیز می داند.
مردم ایران مردمی شگفت انگیز هستند/ بهترین خاطره سرمربی آمریکا در تهران/  پیام سرمربی آمریکا پس از ترک ایران/ به احترام ایرانی‌ها آب نخوردیم/ تصویر منعکس شده از ایران غلط است
گروه ورزشی مشرق - رقابت های لیگ جهانی والیبال 2015 به روزهای حساس خود نزدیک شده و با توجه به تغییر قانون رتبه‌بندی تیم‌ها هنوز صعود هیچ تیمی از گروه B سطح یک مسابقات موسوم به گروه مرگ مسجل نشده است.

جان اسپرو (John Speraw) سرمربی تیم ملی والیبال آمریکا که پس از بازی در ایران شناخته تر از قبل شده در گفتگو با خبرنگار ورزشی مشرق از قدرت تیم ایران و خاطره خود از سفر به تهران گفت. گفتگوی مشرق با سرمربی آمریکا را در ادامه بخوانید:

* شما دو بازی قبلی خود را مقابل ایران برده بودید، چه تغییری موجب شد که دو بازی برگشت در تهران را 3-0 باختید؟

ما دو بازی مقابل ایران در روزهای 30 و 31 می در لس‌آنجلس بازی کردیم. بازی‌ ما با ایران نخستین بازی‌های لیگ جهانی امسال محسوب می‌شد و ایران مسافت زیادی را برای سفر به آمریکا طی کرده بود. تیم ایران پس از آن بازی‌ها پیشرفت زیادی کرده و پیروزی مقابل روسیه هم اعتماد به نفس زیادی را به تیم ایران تزریق کرده است.

* به نظر شما ایران در ادامه مسابقات خود در مرحله گروهی توانایی غلبه بر لهستان و روسیه را دارد؟

به طور حتم ایران قابلیت پیروزی در تمام بازی‌های باقی‌مانده را دارد و می‌تواند به دور بعد صعود کند. شاید دلیل عمد آن هم بازی ایران در خانه و مقابل تماشاگران پر شورش باشد.

* برخی تیم ها برای تضعیف قدرت رقبا در بازی‌های حساس از فرصت میزبانی استفاده می‌کنند و شرایط را بر رقیب خود سخت می‌کنند. وضعیت میزبانی ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ما تجربه بسیار خوبی در سفر به ایران داشتیم و از سفر به تهران لذت بردیدم. میزبانان ایرانی هم از ما بسیار سخاوتمندانه پذیرایی کردند.

مردم ایران مردمی شگفت انگیز هستند/ بهترین خاطره سرمربی آمریکا در تهران/  پیام سرمربی آمریکا پس از ترک ایران/ به احترام ایرانی‌ها آب نخوردیم/ تصویر منعکس شده از ایران غلط است

* این اولین سفر شما به ایران بود. قبل از سفر به تهران چه تصوری داشتید؟

بله، سفر اول من به ایران بود. به نظرم تصویری که از ایران در رسانه‌ها منعکس می‌شود تصویر غلطی است. مردم ایران مردمی شگفت انگیز هستند که برای ما میزبانانی مهربان و خوش برخورد بودند و امیدوارم که ما هم میزبانان خوبی برای آن‌ها بوده باشیم.

* ایرانی ها این تصویر غلط را چگونه می‌توانند اصلاح کنند؟

سخت می‌شود به این سؤال جواب داد. شاید یکی از راه‌های مؤثر همین سفرهای تیم‌های ورزشی ایرانی به کشورهای مختلف جهان باشد.

* گفته می‌شود که زمانی که تیم آمریکا وارد استادیوم شد بطری‌های آب به همراه داشت ولی تا زمان افطار آب ننوشیدند. آیا این مسئله حقیقت دارد؟ دلیل آن چیست؟

زمانی که ما در ایران بودیم تمام تلاش خود را کردیم تا به میزبان خود از طریق رعایت کردن قوانین و آداب آن‌ها تا جایی که خللی در عملکرد تیم ایجاد نشود احترام بگذاریم.


* اگر قرار باشد که سفر به ایران را برای دوستان خود توصیف کنید چه خواهید گفت؟

پیامی که از ایران به آمریکا خواهم برد این است که سفری فوق‌العاده به ایران داشیتم و امیدوارم که دوباره به این کشور سفر کنیم. البته سفر مجدد ما به ایران توام خواهد بود با شناخت بیشتری از میدان مسابقه و خارج از میدان.

* بهترین خاطره شما از سفر به تهران چیست؟

شاید بتوانم بگویم که بازدید از برج میلاد و صرف ناهار در یکی از کوهستان های تهران بهترین خاطره من از سفر به ایران باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۵
احمد خوشخو