زنان و ورزشگاه؟ ... حاشا به غیرت مسئولین!
شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵ ب.ظ
دکتر ابهری رفتارشناس و پژوهشگر در جلسه هفتگی انصار حزبالله:
زنان و ورزشگاه؟ ... حاشا به غیرت مسئولین!
به قیمت خشمخدا و اشک فاطمهزهرا(سلاماللهعلیها) رای جمع میکنند
شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۳۴
دولتمردان ما به جای تلاش برای
ورود زنان به ورزشگاهها بیایند ببینند چه کسانی و چگونه در اطراف مدارس
مواد مخدر و سیدیهای غیراخلاقی توزیع میکنند؟ این بازیهای رایانهای
غیراخلاقی و مشمئزکننده کجا تکثیر میشود؟...
وی همچنین غائله وارد کردن زنان به ورزشگاههای مردان را نیز در همین چارچوب مورد ارزیابی قرار داد و مسئولیت تمام این فجایع را متوجه مسئولین امور در جمهوری اسلامی ایران دانست. متن سخنان دکتر مجید ابهری پیشروی مخاطبان یالثارات قرار دارد.
لُقمه و سبک زندگی
ابتدا باید بدانیم که سبک زندگی همان روش زیست افراد است که دارای دوجزء است. که شامل سبک زندگی فردی و سبک زندگی اجتماعی فرد فرد جامعه است. سبک زندگی فردی همان برنامهها و کارهایی است که شخص برای زندگی خود تنظیم میکند. برنامههای تفریحی و دیدار با اقوام و... شامل همین زندگی فردی میشود. بنده در یک مقطعی رئیس مرکز نگهداری دختران فراری بودم. در این مدتی که حدود ۷سال بود به این نتیجه رسیدم که نزدیک ۹۰ درصد پدر و مادرهای این بچهها پولی را که به خانه آوردهاند در آن دقت نداشتهاند.
یعنی در پولی که به خانه آورده بودند حلال و حرام را رعایت نکرده بودند. رفتارشناسان نیز بر این نکته تفاهم دارند که ژن، تغذیه، محیط و تربیت چهار عاملی هستند که شخصیت انسان را میسازند. در بحث تغذیه داریم که در ایام بارداری زنان اگر فلان میوه و یا غذا را مصرف کنند مثلا بچه زیبا و با هوش میشود. در روایاتی از معصومین علیهمالسلام نیز در این باره مطالبی به ما رسیده است.
خوب وقتی اینگونه تغذیه بر رفتار و حتی سرنوشت انسان تاثیر دارد. چطور فکر میکنیم که مال حرام بر خود و خانوادهمان تاثیر نخواهد داشت؟! اینگونه است که میبینیم در برخی از خانوادهها، پدر و یا مادر تا حدودی پایبند ارزشهای دینی هستند اما بچههای خانواده بیحجاب و بیحیا هستند. این به همان لقمه و تغذیه و در نهایت تربیت بر میگردد. این توصیه دین و بزرگان دینی است که هرجایی مهمانی نروید و غذا نخورید، یعنی تاثیر دارد.
بنابراین زندگی فردی انسان بر میگردد به شخصیتش و به این عواملی که گفته شد. این که چه مالی را به خانه میبریم، چه رفتاری در خانه داریم و یا تضاد شخصیتی که بعضاً افراد دارند. این هم از عواملی است که ضربه میزند.
رفتار اجتماعی، رفتار ما در تعامل با دیگران است، چگونه با دوست و دشمن رفتار میکنیم و مراودات ما با همسایههایمان چگونه است و... اینها نمونههایی از رفتار اجتماعی ماست. هم رفتار اجتماعی و هم رفتار فردی هر دو با سبک زندگی ارتباط مستقیم دارد. یعنی روش زندگی است که رفتار ما را تنظیم میکند.
تغییر رفتار از روش اسلامی به غربی!
در روش زندگی اسلامی، حق نداریم پشت سر کسی غیبت کنیم ، حق نداریم به کسی تهمت و افترا بزنیم، این سبک زندگی اسلامیاست. همین یکی دو سال گذشته بود که رهبرانقلاب در استان خراسان جنوبی درباره سبک زندگی اشاراتی داشتند و از تغییر سبک زندگی تحت تاثیر ناتوی فرهنگی در ایران اسلامی اظهار نگرانی کردند. آمارها از رشد ۲۵ درصدی نگهداری پدر و مادرها در خانه سالمندان در دوهه اخیر حکایت میکند.
پدر و مادری که زحمت کشیده و جوانیاش را به پای بزرگ شدن فرزندانش گذاشته است، حالا بعد از اینکه بچهشان از آب و گل در آمده و آنها نیاز به نگهداری پیدا کردهاند باید به خانه سالمندان بروند! این سبک زندگیاست که امروزه به مدد فنآوری و فرهنگ غرب به خانههای ما نیز راه پیدا کرده است.
کشور ما در مصرف لوازم آرایش در دنیا هفتم و در آسیا اول است. افزایش مصرف لوازم آرایشی با افزایش مصرف شیرخشک ارتباط مستقیم دارد. یعنی هر چه مصرف لوازم آرایشی بیشتر میشود، مصرف شیرخشک هم بیشتر میشود این به این معنا است که مادر وظیفه مادری خود را فراموش میکند. و میدانیم که وقتی مادر به فرزندش از شیر خود میدهد در بدن نوعی هرمون به وجود میآید که از آن با نام هورمون عشق یاد می کنند.
یعنی عشق مادر به نوزاد آنقدر زیاد میشود که مادر از بیخوابیها به خاطر کودکش و نقنق کردنهای آن خسته نمیشود. در شرایط عادی ممکنه انسان با گریه بچهاش حوصلهاش سر برود و دست به کاری ناخوشایند بزند. ولی این هورمون از خستگی و بیحوصلگی مادر جلوگیری میکند. اینگونه میشود که وقتی مادری بچهاش را در آغوش نگیرد احتمالا باید سر از آسایشگاه و خانه سالمندان در بیاورد. حالا چطور شد که ما از آن فرهنگ غنی که میگوید اگر حاجتی داری برو در خانه پدر و مادر به آنها احترام کن و اگر هم در از دنیا رفتهاند بر سر مزارشان برو و آنجا هم به آنها احترام کن به اینجا رسیدهایم که بعضاً پدر و مادرهایمان سر از خانه سالمندان در میآورند. چگونه به اینجا رسیدیم؟!.
نقش تلفن همراه و صدا و سیما
یک حملهای تحت عنوان جنگ نرم به ما شد. که در این حمله دیگر خبری از اسلحه و بمب و اسیر نیست. در این حمله دشمن به صورت پنهانی و نامحسوس و آرام و آرام عمل میکند تا جایی که افراد در اثر استحاله شدن خود سربازی در خدمت دشمن و اهدافش قرار میشوند. حال شگردها و روشهای اجتماعی دشمن در این جنگ نرم برای تغییر سبک زندگی ما چگونه است؟
اولین شگرد دشمن در جنگ نرم الگوسازی است. دشمن برای اینکه ذهن جوانان ما را مشغول و منحرف کند ، در یکی از شگردهای خود برای آنها الگوسازی میکند. یعنی کار به جایی میرسد که الگوی جوانها دیگر شهید بابایی و بروجردی و دستواره و همت نیست. یعنی دشمن از کم کاری مسئولین و رسانهها در الگوسازی نهایت استفاده را میکند. چرا امروز جوانان ما با سبک زندگی بچههای بسیجی در جبههها و سرداران بیادعای زمان جنگ بیگانه هستند؟
و فقط از شهید همت نام اتوبانی به ذهنشان متبادر میشود. مسئولین ما در این زمینه کمکاری کردهاند. ورزشگاران ما الگوهایشان، ورزشگاران غربی شدند و امروز مدل موی سر و خالکوبیهای آنچنانی در بدن ورزشگاران ما، یکی از نتایج این الگوسازیهای غربی است. الگوی هنرمندان ما هنرمندان غربی شدند. بعد اینها (هنرمندان غربزده) الگوی فرزندان ما میشوند. بنابراین الگوهای اجتماعی و فرهنگی اولین گروه از ابزارهای دشمنان در جنگ نرم هستند که این روزها با وجود شبکههای اجتماعی در تلفنهای همراه این سبک از تهدیدات نرم بیشتر خود را نمایان کرده است.
اینجا باید اشاره بکنم که تلفنهای همراه خانوادههای ما را از شکل سنتی خودش خارج کرده و کار به جایی رسیده است که متوسط گفتار در روز در خانواده به ۱۷ دقیقه رسیده است. یعنی هرکدام از افراد خانواده با وجود این شبکههای اجتماعی برای خود دل مشغولیهایی غیر ازخانواده دارند.
دشمنان از همین ابزار برای از خود بیگانگی فرهنگی در افراد جامعه نهایت استفاده را میکنند. فرهنگ غنی اسلامی و سنتهای به جای مانده از گذشتگانمان را به راحتی دارند از ما میگیرند و به جای آن الگوهای کذایی غربی به خورد ما میدهند. در کلاسی که نزدیک به ۴۰۰ نفر دختر دانشجو حضور داشتند سؤال کردم چند نفر از شما غذا درست کردن بلدید؟ که حدود ۲۵ نفرجواب مثبت دادند.
از نوجوانهای امروز بپرسید از بازیهای سنتی مثل هفت سنگ و الک دولک و... کدام یک از این بازیهای تحرک دار را بلدند؟ امروز بچههای ما به واسطه همین بازیهای بیتحرک کامپیوتری و تبلت و تلفنهمراه، دستگاه گوارششان دارد نابود میشود، مشکلات چشمی و ستون فقرات و تیک عصبی از دیگر عوارض همین بازیهای غربیاست.
امروز کار به جایی رسیده است که برخی از مولفههای همین فرهنگ ایرانی و اسلامی نیز در کتابهای درسی سانسور میشوند، دهقان فداکار و امثالهم دیگر جایی در کتابهای درسی ندارند. چرا نباید ماجرای ایثار شهدای گیلانغرب که مجروح بودند و تشنه، قمقمه آب بین آنها دست به دست شد تا یکی یکی شهید شدند و هیچ کدامشان از آب ننوشیدند، در کتابهای درسی بچههای ما نباشد؟! امروز دیگر واژه فداکاری برای فرزندانمان مفهومی ندارد. امروز اگر یک فرد مسنی وارد مثلا اتوبوس شود، کمتر کسی پیدا میشود که جای خود را به احترام سن و سالش و رعایت احوالش به این پیرمرد بدهد.
ماهواره و شبکههای اجتماعی به کنار، امروز شاهدیم که از آنتن صدا و سیما سبک زندگی ایرانی و اسلامی تحت هجوم است. ترویج زندگیهای اشرافی، اهانت به پدر و مادر، عدم رعایت حریم محرم و نامحرم و غیره خروجی عملکرد دوستان ما در صداوسیماست که قطعاً آثار مخربی بر سبک زندگی مردم دارد.
از فرقهپروری تا وارد کردن زنان به ورزشگاه
از همین طرق الگوسازیهای غربی سگها را هم به خانههای ما آوردند. یعنی ما عین نجاست را در خانه نگهداری میکنند و آن را مایه نوعی برتری و به قول خودشان کلاس میدانند. از همین طریق بود که پوشش جامعه ما را تغییر دادند. یعنی لباسهایی که در غرب در سالنهای رقص میپوشند اینجا برخی زنان در خیابانها میپوشند. و جالب است که در این سبک از زندگی اگر به این فرد تذکر بدهی به تندروی و چماقدار بودن و خشونت محکوم میشوی!!
همین دور شدن از سبک زندگی ایرانی و اسلامی است که ما را به این ورطه انداخته است که امروز ما خبر مصرف الکل در مدارس را میشنویم. که البته به نظر خبرسازی است ولی همین خبر هم در بستر همین سبک زندگیاست که خریدار دارد.
رشد چهارصد برابری فستفودها در کشور نیز از دیگر نشانههای دور شدن از سبک زندگی اسلامی و ایرانی است. یعنی دورهمیهای خانوادگی و جویا شدن از احوالات همدیگر که بخشی از آن پای سفره غذا اتفاق میافتد هم دیگر کم شدن است. یعنی عاطفه در خانوادهها به نابودی و زوال کشیده شده است.
از دیگر راهکارهای دشمن در تغییر سبک زندگی که در راستای جنگ نرم است اینکه امروز یک عدهای سنگ اقلیتهای ضاله را به سینه میزنند، اینها دلسوز نظام نیستند بلکه جاسوس پرور هستند. در همین فرایند است که امروز فرقههای ضاله در برخی از استانها و شهرستانهای ما فعال شدهاند تا جایی که در روستاها به کودکان ما آموزش فرقهای میدهند. به آنها کمک مالی میکنند و آشکارا، میگویند که بهایی هستند. و اینگونه فرقه باطل خودشان را در فضایی که برخی برایشان به وجود آوردهاند تبلیغ میکنند!
بحث رشد جمعیت نیز در همین مبحث جای دارد. امروز به واسطه سیاستهای غلط رشد جمعیت در کشور رو به کاستی گذاشته است و در همین شرایط رشد جمعیت در برخی از فرقههای ضاله و اقلیت رو به فزونی گذاشته است. نتیجه این فرایند در آینده به شدت نگران کننده است. جالب است که در همین شرایط برخی بدنبال وارد کردن زنان به ورزشگاهها هستند. یعنی مشکل بزرگ آقایان، شده راه دادن زنان به ورزشگاه!
مسئولین و مقولهای به نام غیرت
یکی نیست از آقایان بپرسد که اگر زنان به ورزشگاهها بروند مشکلات مردم حل میشود؟ مثلا نان و پنیر ارزان میشود؟ ریزگردها و آلودگیها کم میشوند؟ طلاق در جامعه کاهش مییابد؟ یک «خاله شادونه» را آوردند در یک شهری در یک ورزشگاه برنامه اجرا کند ۷ کشته برجای ماند! حالا میخواهند این زنان بزک کرده را به ورزشگاه ببرند و آن هم در بین ۱۲هزار جمعیت هیجان زده. این زنان میخواهند بروند پا و دست برهنه ورزشکاران را ببینند که چه؟ در همین ورزشگاهها در مسابقات ورزشکاران حرکاتی انجام میدهند که موجب وهن ورزش است.
حالا همان حرکات ناشایست قرار است در مقابل دیدگان زنانی که از اساس حضورشان در ورزشگاهها حرام است ، انجام بدهند. حاشا به غیرت مسئولین که این کار را میخواهند انجام بدهند. برخی یک جوری دنبال این ماجرا را گرفتهاند و شرافت خود را با آن گره زدهاند که انگار اگر زنان به ورزشگاه نروند قیامت به پا خواهد شد! این مسائل در صدر برنامهها و دغدغههای چه کسانی است؟
کسانی که به دنبال ورود زنان به ورزشگاهها هستند در یک شبکه نامرئی به دزدها در مجامع بینالمللی وصلند. اینها مدافع حقوق زنان نیستند بلکه مدافع بیبندوباریاند. حاضرم در اینباره مناظره کنم تا واقعیت برای همگان مشخص شود. اینکه زنان خارجی را در عین اینکه ورود زنان خلاف قانون است به ورزشگاهها راه میدهند این خود نوعی دهنکجی به قانون و ارزشهاست و از طرف دیگر توهین به شخصیت زن ایرانی است. عدهای دنبال رای جمعکردن و به قول خودشان محبوب شدن هستند ولو به قیمت خشم خدا. ولو به قیمت شکستن قلب حضرت زهرا(س)، ولو به قیمت درآوردن اشک مهدیزهرا(عج)!
آقای وزیر ارتباطات هشدار!
ترویج قومیتگرایی نیز از شگردهای دیگر در جنگ نرم است. جوکهایی که این روزها در تلفنهای همراه دست به دست میشود در همین پازل قابل ارزیابی است. بهره برداری از آسیبهای اجتماعی دیگرمقولهای است که دشمن در جنگ نرم بهدنبال آن است. مقولههای چون اعتیاد، طلاق، خودکشی که در مرز هشدار قرار دارد دستمایهای برای هجمههای غربی است. دولتمردان ما به جای تلاش برای ورود زنان به ورزشگاهها بیایند ببینند چه کسانی و چگونه در اطراف مدارس مواد مخدر و سیدیهای غیراخلاقی توزیع میکنند؟ این بازیهای رایانهای غیراخلاقی و مشمئزکننده کجا تکثیر میشود؟
اینها درحالیاست که ۲۰میلیون نوجوان در ایران داریم که ۱۳ میلیون آن دانشآموزهستند که یک میلیون و سیصدهزار نفر آن در امتحان نهایی شرکت کردهاند. ۸۰درصد اینها معدلشان زیر ۱۲ است که از اینها ۹۷ درصدشان گفتهاند که سرگرمیشان ورود به فضای مجازی است. اینگونه دارند کشور ما را از نخبه خالی میکنند. جناب آقای وزیر ارتباطات به خاطر رضای خدا گوش بده، این روزها برخی از اپراطورهای مخابراتی از ۱۲ شب تا ۶ صبح یک سری تخفیفهای میدهند.
خوب چه کسانی در آن ساعت پای اینترنت و امثالهم مینشینند و چه بلایی ممکن است بر سرشان بیاید. غیر از این است که نوجوانهای ما که امروز به شهادت آمارها افت تحصیلی پیدا کردهاند و بسیاری از مسائل دیگر بر آنها میگذارد به خاطر حضور بیضابطه همین اپراتورها و اینترنت و شبکههای اجتماعی است. اینها خودشان را برای عدم حضور زنان در ورزشگاه مردان به دیوار میکوبند ولی برای اینکه اپراتورها برای چه کسانی در آن ساعتها تخفیف قائل شدهاند دم از دم بر نمیآورند! در همین راستا عدم برخورد با بدحجابی و موسیقیهای مبتذل قابل ارزیابی است. یعنی باید دید دولتیها در چه بستر فکری رشد و نمو کردهاند که در مقابل این آسیبهای اجتماعی بیتفاوت هستند؟!
۹۴/۰۳/۳۰